زندگینامه زیگموند فروید – گردآورنده مطالب: فرناز اصنام – ویراستار: نسرین جاجانی- ۱۳۹۹
محتویات:
چکیده
کودکی و تحصیل
شغل و ازدواج
توسعه مکتب روانکاوی
کوکائین
کوه یخ
مبارزه با سرطان
مرگ
ایدهها و نظریهها
زیگموند فروید پزشک و عصبشناس مشهور اتریشی و بنیانگذار علم روانکاوی یکی از برجستهترین روانشناسان جهان است. او پدر علم روانکاوی است. فروید کسی است که نام و اندیشهاش چه میان مخالفان و چه پیروانش پاینده و ماندگار است. او خدمات بسیار ارزشمندی در راه درمان اختلالات روانی و گسترش دانش روانشناسی انجام داده است.
فروید در سال ۱۸۸۱ از دانشگاه وین، پذیرش گرفت و سپس در زمینه اختلالات مغزی و گفتار درمانی و کالبد شناسی اعصاب میکروسکوپی، در بیمارستان عمومی وین، به تحقیق پرداخت. فروید تکنیکهایی مثل تداعی آزاد (روشی که در آن بیمار هر آنچه به ذهنش خطور میکند، بیان میکند) و همچنین کشف انتقال (فرایندی که در آن مراجع خاطرات کودکی خود را با درمانگرش در میان میگذارد) و فرایند تحلیلی روانشناسی را ارائه کرد. باز تعریف فروید از تمایلات جنسی که شامل اشکال نوزادی هم میشد به او اجازه داد که عقده ادیپ (احساسات جنسی بچه نسبت به والدین جنس مخالف خود) را بهعنوان اصل مرکزی نظریه روانکاوی درآورد. او رؤیاهای بیمارانش را بهعنوان عامل سرکوبشده در نظر میگرفت و ناخودآگاه را مرکزی برای ایجاد اختلال در خودآگاه میدانست. فروید زیستمایه (لیبیدو) را قطعی اعلام کرد. متأسفانه سوءتفاهم بسیاری در مورد اغلب مفاهیم فرویدی وجود دارد. ازجمله انتقال و لیبیدو که با شهوت یکی دانسته شده است. یعنی به فروید اینطور نسبت میدهند که گویی او همهچیز را بر اساس مسئله جنسی میدانسته است.
کودکی و تحصیل زیگموند فروید
زیگموند فروید در ۶ می ۱۸۵۶ در شهر فریبرگ در جمهوری چک در یک خانواده یهودی به دنیا آمد. خانواده او دارای ۸ فرزند بودند. پدرش یاکوب فروید یک تاجر نسبتاً ناموفق بود و از ازدواج نخستش دو پسر به نام امانوئل و فیلیپ داشت. هرچند خود یاکوب آدم سنتی نبود ولی او در مطالعات تورات مشهور بود. مادر فروید آمانیا ناتانسون در ۲۰ سالگی بهعنوان همسر سوم یاکوب ۴۰ ساله درآمد. در سال ۱۸۵۹ خانواده فروید فریبرگ را ترک کردند. برادران نانتی زیگموند به انگلستان مهاجرت کردند و همین باعث جدایی بین فروید و برادرش امانوئل که همبازی کودکی فروید بود شد. یاکوب نیز به همراه خانوادهاش به وین رفتند.
فروید در دبیرستان ثابت کرد که دانشآموز ممتاز و برجستهای است. فروید عاشق ادبیات بود و به زبانهای گوناگونی مانند آلمانی، ایتالیایی، فرانسه، انگلیسی، یونانی، لاتین و اسپانیایی و عبری تسلط داشت. فروید آثار ویلیام شکسپیر را در طول عمرش به زبان انگلیسی میخواند و به عقیده بعضیها درک او از روانشناسی به خواندن نمایشنامههای شکسپیر برمیگردد. پس از اتمام دبیرستان او میخواست در رشته حقوق درس بخواند ولی تصمیمش را عوض کرد و به دانشکده پزشکی پیوست.
شغل و ازدواج زیگموند فروید
در سال ۱۸۸۲ فروید کار پزشکی خود را در بیمارستان عمومی وین شروع کرد. ولی در سال ۱۸۸۶ از کار در بیمارستان استعفا داد و در رشته اختلالات عصبی تخصص گرفت. در همان سال با مارتا برنایز نوه ایساک برنایز، خاخام ارشد در هامبورگ ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج شش فرزند به نامهای ماتیلد، ژان مارتین، اولیور، ارنست، سوفی و آنا بودند. آنا فروید کسی بود که راه پدرش را ادامه داد و یکی از برجستهترین روانکاوان عصر خود شد.
توسعه مکتب روانکاوی
دیدگاههای فروید تأثیر شگرفی در روانشناسی و نیز پیروان مکتب روانشناسی داشت. او در زمینههای گوناگون ازجمله شخصیت و هوشیاری، ناهشیاری، روانشناسی رشد، مسائل جنسی و… نظریههای مهمی از خود به یادگار گذاشته است. و همین مسئله باعث شده باوجود منتقدان زیاد کسی نتواند تأثیر نظریههای او را در روانشناسی و روانکاوی انکار کند. او سالها به درمان اختلالات روانی و رواندرمانی مراجعان به شیوه روانکاوی که خودش بنیانگذارش بود پرداخت. اگر از بیماران او در مورد اتاق درمان فروید سؤال میشد آنها جواب میدادند که فروید کاناپهای در اتاق گذاشته بود که روی آن میشد نشست و یا دراز کشید.
در سال ۱۸۸۵ فروید به پاریس رفت و در یک فلوشیپ سهماهه با جان مارتین شارکو که یک نورولوژیست مشهور بود و در مورد خواب و هیپنوتیزم تحقیق میکرد شرکت کرد. شارکو متخصص در بیماری هیستری و هیپنوتیزم بود. فروید در ۱۸۸۶ در کلینیک خصوصی خود از هیپنوتیزم استفاده کرد ولی عدم یکپارچگی نتایج درمانهای بالینی، او را بر آن داشت که از هیپنوتیزم دست بکشد و به این نتیجه برسد که اگر بیمار را تشویق کند تا آزادانه صحبت کند در بهبود نشانگان بیماری روانیاش بیشتر کمک میکند. به همراه استفاده از این روش که آن را تداعی آزاد نامید، فروید متوجه شد که رؤیاهای بیمار نیز به نحو ثمربخشی میتواند آنالیز شود تا بتواند ساختار پیچیده ناخودآگاه و سرکوب روانی را که منشأ بیماری روانی است نشان دهد.
کوکائین
فروید بهعنوان یک عصبشناس از مصرفکنندگان کوکائین و از طرفداران آن بود. او کوکائین را بهعنوان محرک و مسکن و یک ماده شادیآور و سرخوش کننده میدانست و معتقد بود که کوکائین درمان بسیاری از مشکلات ذهنی و فیزیکی و افسردگی است و در چندین مقاله به این مسئله اشاره کرد ولی پس از مدتی که زیان و عوارض کوکائین کشف شد شهرت فروید خدشهدار شد. بااینحال او مصرف آن را ادامه داد.
کوه یخ
یکی دیگر از نظریههای فروید ناخودآگاه یا ناهشیار است که آن را به کوه یخی تشبیه کرده است. فروید گفت این کوه یخ افکار انسانهاست. قسمتی که از آب بیرون زده خودآگاه یعنی همان افکاری که از آنها خبرداریم و قسمت اصلی که زیر آب است ناخودآگاه ماست.
مبارزه با سرطان و مرگ زیگموند فروید
فروید از همان جوانی شروع به سیگار کشیدن کرد. در ابتدا سیگار معمولی میکشید و بعد آن را به سیگار برگ تغییر داد. او بر این باور بود که سیگار کشیدن توانایی و ظرفیت انسان را برای انجام کار افزایش میدهد و عقیده داشت اعتیاد به تنباکو میتواند جایگزینی برای خودارضایی باشد.
فروید روزانه ۲۰ سیگار برگ میکشید و بهرغم هشدارهایی که به او داده شده بود، همچنان سیگاری ماند و درنهایت به سرطان دهان دچار شد و تحت بیش از ۳۰ عمل جراحی قرار گرفت. وقتی سرطان او وخیمتر شد دکترش به او چیزی نگفت چون فکر میکرد اگر فروید بفهمد دست به خودکشی میزند. روزی فروید به پزشکش ماکس شور گفت: «اکنون زندگی برایم جز درد و شکنجه نیست و وقت آن رسیده که کار را تمام کنی» و یادآور قول و قرارشان شد. ماکس شور به او قول داده بود که اجازه ندهد فروید بیهوده رنج بکشد. در روزهای ۲۱ و ۲۲ سپتامبر ۱۳۹۳ ماکس شور با تزریق دوزهایی از مورفین در چند نوبت به فروید باعث مرگش شد. در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ فروید درگذشت و سه روز پس از مرگش پیکر او در شمال لندن سوزانده شد. در مراسم مرگ او ارنست جونز نویسنده اتریشی و استفان تسوایک سخنرانی کردند.
خاکستر فروید در گلدانی عتیقه که فروید از پرنس بناپارت دریافت کرده بود گذاشته شد. خاکستر همسرش نیز پس از مرگش در سال ۱۹۵۱ در این گلدان گذاشته شد.