یکی از مفاهیم کلیدی در نظریۀ ویگوتسکی، منطقۀ تقریبی رشد (ZPD) است. منطقۀ تقریبی رشد به این صورت توصیف میشود: «فاصلۀ بین سطح رشد واقعی که از طریق حل مسئله بهصورت مستقل و سطح رشد بالقوه که از طریق حل مسئله تحت راهنمایی بزرگسال یا همکاری با همسالان تواناتر تعیین میشود». این منطقه، مقدار یادگیری ممکن دانشآموز را در شرایط آموزشی مناسب نشان میدهد.
ارتباط منطقه تقریبی رشد با یادگیری و هوش
منطقۀ تقریبی رشد نشان میدهد که چگونه یادگیری و رشد به هم مرتبطاند و میتوان بهعنوان جایگزین برای مفهوم هوش در نظر گرفت. در منطقۀ تقریبی رشد، معلم و یادگیرنده (بزرگسال/ کودک، معلم خصوصی/ دانشآموز، الگو/ مشاهدهگر، استاد/ کارآموز، خبره/ تازهکار) روی تکلیفی که یادگیرنده نمیتواند به دلیل سطح دشواری بهصورت مستقل عمل کند، با هم کار میکنند.
منطقۀ تقریبی رشد، اندیشۀ مارکسیستی از فعالیت جمعی را منعکس میکند. در این دیدگاه، آنهایی که بیشتر میدانند یا ماهرترند، دانش و مهارت خود را برای انجام تکالیف در اختیار افرادی قرار میدهند که در این زمینه اطلاعات یا مهارت کمتری دارند.
تغییر شناختی در منطقۀ تقریبی رشد
تغییر شناختی در منطقۀ تقریبی رشد، هنگامیکه معلم و یادگیرنده ابزارهای فرهنگی را به اشتراک میگذارند رخ میدهد؛ و این تعامل با واسطۀ فرهنگی زمانی تغییر شناختی ایجاد میکند که بهوسیلۀ یادگیرنده درونی میشود. کار کردن در منطقۀ تقریبی رشد، مستلزم مقدار قابلتوجهی مشارکت هدایتشده است.
بااینحال، کودکان دانش فرهنگی را بهصورت منفعل از این تعاملها کسب نمیکنند، همچنین چیزی که آنها یاد میگیرند لزوماً بازتاب دقیق یا خودکار رویدادها نیست؛ بلکه، یادگیرندگان ادراکهای خودشان را به تعاملات اجتماعی میآورند و معانی را از طریق یکپارچهسازی این ادراکها با تجارب خودشان در بافت میسازند. یادگیری اغلب ناگهانی است، در مفهوم گشتالتیِ بینش، بهجای آنکه بازتاب افزایش تدریجی دانش باشد.
مثال برای منطقۀ تقریبی رشد
برای مثال، فرض کنید یک معلم (ترادی) و یک کودک (لورا) روی تکلیفی کار میکنند (ترسیم تصویری از ماما، بابا و لورا که با همدیگر در خانه کارهایی را انجام میدهند). لورا درک خودش از افراد، خانه و انواع کارهایی که ممکن است انجام دهند، همراه با دانش نحوۀ ترسیم و ساختن تصویرها را با خود به موقعیت تکلیف میآورد. ترادی همان ادراکها بهاضافۀ دانش شرایط لازم برای کار روی تکالیف مختلف را دارد.
فرض کنید آنها تصمیم دارند تصویری از سه نفر بسازند که در حیاط خانه کار میکنند. لورا ممکن است تصویری از پدر را ترسیم کند که در حال چمن زدن است، مادر بوتهها را هرس میکند و لورا علفهای بریده را با چنگک جمعآوری میکند. اگر لورا خودش را جلوتر از بابایش ترسیم کند، ترادی توضیح میدهد که لورا باید عقبتر از بابایش باشد تا علفهای پشتِ سر او را جمع کند. در جریان تعامل، لورا باورهایش را دربارۀ کار در حیاط بر اساس درک کنونی خودش و دانش جدیدی که میسازد، تغییر میدهد.
تحریف معنای منطقۀ تقریبی رشد
علیرغم اهمیت منطقۀ تقریبی رشد، تأکید گسترده بر آن در فرهنگهای غربی باعث شده است معنای آن تحریف شود و پیچیدگی نظریۀ ویگوتسکی را کماهمیت جلوه دهد:
علاوه بر این، خودِ مفهوم اغلب به شیوۀ نسبتاً محدود موردتوجه قرار گرفته که بر روابط بین فردی به قیمت نادیده گرفتن سطوح فردی و فرهنگی تاریخی تأکید میکند و مفهوم را بهصورت یکطرفه در نظر میگیرد. چنانکه گویی این مفهوم مترادف با «داربستزنی» است، خیلی از مؤلفان بر نقش فرد شایستهتر، بهویژه معلم که نقش او ارائۀ کمک، درست قبل از تفکر کنونی کودک است، متمرکز شدهاند. . . . بهاینترتیب مفهوم با آنچه معلمان حساس ممکن است با کودکان خودشان انجام دهند، معادل شده است و بسیاری از پیچیدگیهای القاشده بهوسیلۀ ویگوتسکی ازدسترفته است، درنتیجه، هم آنچه کودک با خود به موقعیت تعامل میآورد و همچنین محیط گستردهتر (فرهنگ و تاریخ) که تعامل در آن به وقوع میپیوندد، گم شده است.
تأثیر زمینۀ فرهنگی- تاریخی بهطور واضح در این باور ویگوتسکی دیده میشود که مدرسه رفتن نهتنها به این خاطر مهم است که در آنجا کودکان حمایت داربستی دریافت میکنند، بلکه به این دلیل اهمیت دارد که به آنها امکان میدهد تا آگاهی بیشتری در مورد خود، زبان و نقش خودشان در نظم جهانی پیدا کنند.
مشارکت در دنیای فرهنگی، کارکردهای ذهنی را تغییر شکل میدهد، بهجای آنکه صرفاً فرایندهایی را که بههرحال رشد خواهند کرد، سرعت ببخشد؛ بنابراین، بهطورکلی میتوانیم بگوییم، منطقۀ تقریبی رشد به شکلهای جدیدی از آگاهی اشاره دارد که هنگام تعامل افراد با مؤسسات اجتماعی جامعۀ خودشان به وقوع میپیوندد. فرهنگ بر جریان رشد ذهنی افراد تأثیر میگذارد. مایۀ تأسف است که در اکثر مباحث مربوط به منطقۀ تقریبی رشد، برداشت خیلی محدودی از آن میشود؛ یعنی، بهعنوان یک معلم متخصص، فرصتهای یادگیری برای یک دانشآموز فراهم میکند (اگرچه این بخشی از آن است).
منبع: شانک. دیل. اچ. (زیر چاپ). روانشناسی یادگیری: رویکرد تربیتی (ویرایش هشتم). (ترجمه اکبر رضایی). تهران: ارجمند. (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی، ۲۰۲۰).