مقیاس هوشی استنفورد- بینه: روند تکوینی آن

0
3650
مقیاس هوشی استنفورد- بینه - مرکز مشاوره تبریز: جوانه رشد - دکتر اکبر رضایی
مقیاس هوشی استنفورد- بینه - مرکز مشاوره تبریز: جوانه رشد - دکتر اکبر رضایی

مقیاس هوشی استنفورد- بینه: روند تکوینی آن

جناب آقای دکتر کامکاری و دکتر افروز بزرگوار در زمینه انطباق آزمون هوشی استنفورد- بینه در جامعه ایرانی زحمات زیادی کشیده اند که جا دارد از تلاش‌های این عزیزان در زمینه هوش آزمایی سپاس و قدردانی به عمل آید.

سه نسخه متفاوت از آزمون هوشی بینه- سیمون به یادگار مانده است که به ترتیب در سال‌های ۱۹۰۵، ۱۹۰۸ و ۱۹۱۱ منتشر شده‌اند.

اولین نسخه آزمون هوشی بینه- سیمون

پس‌ازاینکه در سال ۱۹۰۴، به بینه مأموریت داده شد تا اولین آزمون هوشی را برای تفکیک کودکان عقب‌مانده‌ ذهنی از کودکان عادی بسازد. او با تلاش‌های شبانه‌روزی و همکاری فعالانه سیمون توانست در سال ۱۹۰۵، اولین آزمون هوشی خودشان را با عنوان آزمون هوشی بینه- سیمون منتشر کنند و نام خود را به‌عنوان اولین سازنده‌ آزمون هوش در تاریخ اندازه‌گیری هوش ثبت کنند.

آزمون هوشی بینه- سیمون در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
آزمون هوشی بینه- سیمون در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

هدف از تدوین اولین نسخه آزمون هوشی بینه- سیمون، شناسایی کودکان عقب‌مانده ذهنی از کودکان عادی بود. نسخه مزبور، به‌عنوان اولین آزمون هوش، از ویژگی‌های خاصی برخوردار بود که از همه مهم‌تر، می‌توان به سن ذهنی تأکید کرد.

آزمون بینه- سیمون، با تأکید بر سن ذهنی، کودکان را به چهار طبقه‌ بهنجار، کانا، کالیو و کودن تقسیم کرد. از معایب آزمون فوق این بود که توان مقایسه‌ کودکان در یک سن تقویمی خاص را نداشت. بااین‌وجود، اولین نسخه آزمون هوشی بینه- سیمون که در سال ۱۹۰۵ منتشر شد به‌خوبی کودکان عقب‌مانده‌ ذهنی را از کودکان عادی تفکیکی می‌کرد و حتی شدت عقب‌ماندگی آن‌ها را در سطوح گسسته‌ چند ارزشی، اندازه‌گیری می‌کرد.

برای سنجش هوش و استعدادیابی با متخصصین روانسنجی مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز در تماس باشید: 
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

این ابزار که به آزمون بینه- سیمون (۱۹۰۵) مشهور است، شامل ۳۰ سؤال بود که کارکردهای مختلفی مانند توانایی قضاوت، استنباط و استدلال را (که بر اساس نظر بینه از عناصر اصلی هوش محسوب می‌شدند) اندازه‌گیری می‌کرد و میزان دشواری آن‌ها بر پایه‌ یافته‌های ۵۰ کودک طبیعی ۳ تا ۱۱ ساله و تعدادی از کودکان عقب‌مانده‌ ذهنی مشخص شد؛ بنابراین، می‌توان گفت که اولین آزمون هوشی بینه- سیمون برای خردسالان ۵ ساله طراحی ‌شده بود ولی کودکان در سنین ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، سالگی را نیز در برداشت. با توجه به دامنه‌ سنی ۷ تا ۱۱ سالگی، باید عنوان کرد که آزمون فوق برای اندازه‌گیری هوش کودکان دبستانی به‌کاربرده می‌شد. برای اندازه‌گیری هر سال، ۶ سؤال طرح ‌شده بود که درمجموع ۳۰ سؤال به‌عنوان آزمون هوشی بینه_ سیمون در نسخه اول تدوین شده بود. در این نسخه، ۶ سؤال برای کودکان ۴ ساله، ۶ سؤال برای کودکان ۵ ساله، ۶ سؤال برای کودکان ۶ ساله، ۶ سؤال برای کودکان ۷ ساله و ۶ سؤال برای کودکان ۸ ساله وجود داشت.

پس از تدوین نسخه اول آزمون هوشی بینه- سیمون، انتقادهای فراوانی به این آزمون مطرح شد. بزرگ‌ترین و پرنفوذترین منتقد کننده به نسخه اول آزمون هوشی بینه- سیمون، آلفرد بینه بود. سازنده این آزمون، به‌عنوان پرنفوذترین انتقادکننده آزمون مزبور شناخته می‌شود: زیرا از یکسو به مفهوم‌سازی هوش و از سوی دیگر، به چارچوب آزمون هوشی مزبور آگاهی داشت و به‌راحتی می‌توانست نقاط ضعف این آزمون را منعکس کند.

دومین نسخه آزمون هوشی بینه- سیمون

در دومین نسخه آزمون بینه- سیمون (۱۹۰۸)، مفهوم سن ذهنی عنوان شد که باید سن ذهنی را با سن تقویمی مقایسه کرد و شاخصی را برای توانمندی شناختی کودک به دست آورد. مهم‌ترین دستاورد نسخه دوم آزمون این بود که شاخص هوش با تأکید بر سن و یا شاخص تقویمی مطرح می‌شد. این تحول با دیدگاه نظریه‌پردازان رشد معاصر و افرادی همانند گزل که تلاش می‌کردند با تأکید بر سن تقویمی و مهارت‌های جسمانی به بررسی و شناخت سن ذهنی دست یابند، هماهنگ بود این ابزار که پیدایش آن بدون تردید از فعالیت‌های اولیه به‌منظور و تهیه‌ ابزارهای اندازه‌گیری هوش عمومی به شمار می‌رود، باسابقه‌ای طولانی به اقتضای نظریه‌ها و یافته‌های روان‌شناختی، به گونه‌ی مستمر و در مسیر تکاملی، دستخوش تغییر و تحول شده است. بررسی‌های منظم بینه و همکار گران‌قدرش سیمون، موجب شد تا زمان فوت بینه در سال ۱۹۱۲، حداقل دومرتبه در آزمون فوق تجدیدنظر به عمل آید. نخستین تجدیدی نظر در سال ۱۹۰۸ انجام شد که در آن، سؤال‌های آزمون روی ۳۰۰ کودک اجرا و بر پایه‌ هر گروه سنی برای گروه‌های ۳ تا ۱۰ ساله هنجاریابی شد. در همین سال بود که مفهوم سن ذهنی در فرهنگ روان‌سنجی وارد شد.

برای دریافت وقت مشاوره با متخصصین روانسنجی مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز در تماس باشید: 
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

در دومین نسخه آزمون هوشی بینه- سیمون، علاوه بر افزایش دامنه‌ سنی، تعداد سؤال‌ها نیز افزایش یافت و سؤال‌های آزمون هوشی مزبور، از ۳۰ سؤال به ۴۸ سؤال افزایش یافت. علاوه بر آن بازنگری عمیقی در زمینه‌ برخی از سؤال‌ها انجام گرفت و سؤال‌هایی که مرتبط با زمان واکنش بودند و حافظه را با تأکید بر هجاهای بی‌معنی اندازه‌گیری می‌کردند، حذف شدند.

سومین نسخه آزمون هوشی بینه- سیمون

در آخرین چاپ این آزمون که در سال ۱۹۱۱ منتشر شد، طول آزمون به ۵۴ سؤال افزایش یافت و برای سنین ۳ تا ۱۱ سال نیز هنجاریابی انجام گرفت. بااین‌وجود، هنوز هم دامنه‌ سنی کودکان فراتر ۱۱ سال نرفته بود، ولی دامنه‌ سنی به کودکان ۳، ۴، ۵ و ۶ ساله نیز توسعه یافت. مهم‌ترین دستاورد نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون، ارائه هنجارهای کمی و کیفی در سنینی کمتر از ۷ سال، کودکان پیش‌دبستانی و مهدکودکی است.

آزمون هوشی وکسلر در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
آزمون هوشی وکسلر در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

آزمون هوشی بینه- سیمون در سال ۱۹۰۵ منتشر شد و در سال ۱۹۰۸ با بازنگری عمیق، توانست سن ذهنی را مطرح کند و با مقایسه‌ آن باسن تقویمی، شاخص دقیق‌تری از هوش را به دست آورد، سپس در سال ۱۹۱۱ با بازنگری عمیق‌تر، نه‌تنها برخی از سؤال‌ها اصلاح شدند، بلکه هنجارهای دقیقی نیز ارائه شد. درنهایت، اقدامات بینه و سیمون در راستای پاسخگویی به انتقادهای معاصر، مؤثر واقع شد و در سال ۱۹۱۱، با تأکید بر نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون، به دامنه‌ ۳ تا ۱۱ سالگی معطوف شد و توانست هنجارهای مناسبی را برای شناسایی و مقایسه‌ کودکان با یکدیگر ارائه کنند لازم به ذکر است با مرگ بینه در سال ۱۹۱۲، تئودور سیمون به پاس یادبود از استاد و دوست گران‌قدرش بینه، به ساختار سازی و بهسازی آزمون فوق نپرداخت و همواره مطرح می‌کرد که تلاش‌های بینه در ساختن اولین هوش نقش تعیین‌کننده‌ای را داشته است و پس از فوت وی، هرگز نمی‌توان با شخص دیگر و با هر کوشش تکمیلی، ذره‌ای از دیدگاه علمی وی را دریافته و بتوان آزمون فوق را بهسازی کرد، زیرا تنها یادگار بینه، آزمون هوشی بینه- سیمون در سال ۱۹۱۱ است.

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه سنجش هوش و استعدادیابی مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز رایگان مشاوره بگیرید: 
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

شاید چشمگیرترین موفقیت آزمون هوشی بینه- سیمون این بود که این ابزار بلافاصله پس‌ازآن، به اکثر زبان‌های خارجی ترجمه و با محیط‌ها و فرهنگ‌های مختلف انطباق داده شد، اما هیچ‌یک از این ترجمه‌ها و نسخه‌های برگردان‌شده‌ آزمون هوشی بینه- سیمون، بسترسازی مناسب پیرامون اندازه‌گیری هوش بود: زیرا متخصصین متقاعد شده بودند که می‌توان هوش را از طریق آزمون مرتبط با کارکردهای شناختی اندازه‌گیری کرد و آزمون‌های هوش می‌توانند به‌گونه‌ای دقیق، وضعیت شناختی را مشخص سازند.

با مرگ بینه، آزمون هوشی بینه- سیمون، تجدیدی نظر نشد، ولی با توجه به موفقیت این آزمون در اندازه‌گیری هوش، نسخه‌هایی از آن به زبان‌های آلمانی، انگلیسی ترجمه شد تا از این طریق، نهضت سنجش هوش، مسیر نوینی را برای بازسازی آزمون‌ هوشی بینه- سیمون پیدا کند. این بازنگری، با تولد نسخه‌های مقیاس و مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه به وجود آمد و از نسخه‌های آزمون هوشی بینه- سیمون و مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه به وجود آمد و از نسخه‌های آزمون هوشی بینه- سیمون، مقیاس و مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه، شکل گرفت.

اولین نسخه مقیاس هوشی استنفورد- بینه

مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه از قدمت بالایی برخوردارند و این قدمت، نزدیک به یک قرن است. در این مبحث، به نسخه‌های اول، دوم، سوم و چهارم مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه پرداخته شده تا از این طریق بتوان شناخت کاملی را پیرامون نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه و پس‌ازآن، مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه خردسال به دست آورد. این‌گونه اقدامات باعث می‌شود تا مفهوم‌سازی کامل‌تری پیرامون هوش آزمای تهران- استنفورد- بینه خردسال فراهم شود. شایان‌ذکر است که در نسخه‌های پنج‌گانه استنفورد- بینه نسخه‌های اول تا سوم با نام مقیاس هوشی عنوان شده‌اند و نسخه‌های چهارم و پنجم با نام مقیاس‌های هوشی عنوان شده‌اند و دلیل این نوع نام‌گذاری خروجی‌های متفاوت این آزمون‌هاست. بدین ترتیب که در نسخه‌های چهارم و پنجم، عوامل هوشی چندگانه موردقیاس قرار می‌گیرند بلکه در نسخه‌های ابتدایی استنفورد- بینه تنها حیطه‌های غیرکلامی و کلامی موردقیاس قرار می‌گرفتند. ازجمله افرادی که برای اولین بار آزمون بینه-سیمون را به زبان انگلیسی ترجمه کرد، گودارد است. هنری هربارت گودارد (۱۹۵۷-۱۸۶۶)، در حوزه ریاضیات و روان‌شناسی تخصص داشت و تحت نظارت هال، تجارب کارورزی در حیطه به کودکان کم‌توان ذهنی را کسب کرد، مدارسی را در حیطه‌های آموزش عقب‌ماندگان ذهنی، پایه‌ریزی و آزمون هوشی بینه- سیمون را در آمریکا ترجمه، اجرا و نمره‌گذاری کرد.

لطفا جهت مشاوره رایگان در زمینه سنجش هوش و استعدادیابی در مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز با شماره زیر تماس بگیرید: 
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

وی، به‌عنوان یک مربی فوتبال، پس از مدتی معلم ورزش و سپس مدیر یک مدرسه، ایفای نقش کرد و همواره به دنبال این بود تا مدرسه‌ای را برای کودکان کم‌توان ذهنی تأسیس کند و علاوه بر حرفه‌ معلمی، بتواند به‌عنوان یک مدیر، مسئولیت این مدرسه را پذیرا شود که در سال ۱۹۹۱، با پایه‌گذاری مدرسه‌ وینلند برای کودکان کم‌توان ذهنی، به رویای خویش جامه عمل پوشاند. گودارد، گرایش خاصی را به‌سوی اصلاح نژاد نشان داد و با عقیم‌سازی عقب‌ماندگان ذهنی موافق بود. او اعتقاد داشت که برای توسعه‌ کشور آمریکا باید تلاش کرد تا نیروهای نخبه و تیزهوش را به‌سوی این کشور جذب کرد و افراد کودن و دیگر سطوح کم‌توان ذهنی را در این کشور عقیم ساخت. علاوه بر آن‌که به‌ آموزش‌وپرورش کودکان عقب‌مانده‌ ذهنی علاقه‌مند بود، به شناسایی ارتباط سطوح پایین هوش و بروز آسیب‌ها و جرائم نیز تأکید فراوانی کرد و عنوان کرد که بروز برخی از جرائم، علت کاهش توانایی‌های شناختی است. از اقدامات چشمگیر گودارد، شناسایی ابزارهای اندازه‌گیری هوش بود؛ وی در این مسیر توانست به فرایند سنجش توجه کند و ابزارهای دقیقی را در شناسایی وضعیت هوشی به کاربرد. در راستای این اهداف بود که گرایش خاصی را به ترجمه‌ نسخه‌ی سوم آزمون هوشی بینه- سیمون نشان داد و از آن به‌عنوان کامل‌ترین ابزار هوش‌آزمایی، یادکرد.

او مطرح می‌کند که تنها یک آزمون هوشی برای سنجش رفتار افراد، کافی نیست و باید علاوه بر مشاهده‌ رفتار، به اجرای چندین آزمون هوشی نیز مبادرت ورزید. در این رهگذر، نسخه‌های آزمون هوشی بینه- سیمون را ترجمه کرد و با اصول روان‌سنجی و نظارت استانلی هال و جیمز مک‌کین کتل، آن‌ها را روا سازی، اعتباربخشی و هنجاریابی کرد. اصلاحات مقدماتی گودارد در زمینه‌ آزمون هوشی بینه- سیمون، با شرایط فرهنگی- اجتماعی آمریکا انطباق داشت و بستر مناسبی را برای جهانی ‌شدن آزمون هوشی بینه- سیمون فراهم کرد و از این طریق، سؤال‌های کلامی و مرتبط با فرهنگ فرانسوی‌زبانان، کم شد و جنبه عاری از فرهنگی بودن آزمون، کاهش یافت: سرانجام، انطباق سازی فرهنگی برای این آزمون در امریکا و توسط گودارد، ایجاد شد.

تست هوش استنفورد- بینه در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
تست هوش استنفورد- بینه در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

هرچند که گودارد در سال ۱۹۰۸، نسخه اول آزمون هوشی بینه- سیمون (۱۹۰۵) را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و پس‌ازآن نسخه دوم آزمون بینه- سیمون (۱۹۰۸) را در سال ۱۹۱۰ دوباره ترجمه کرد، ولی در سال ۱۹۱۲، به ترجمه‌ مجدد نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون (۱۹۱۱) پرداخت و بستر مناسبی را برای اقدامات پژوهشی ترمن فراهم کرد. نقطه آغاز اقدامات ترمن، فعالیت‌هایی بود که توسط گودارد در کشور آمریکا انجام گرفت و زمینه‌سازی مساعدی را برای کتل و هال فراهم ساخت.

از اقدامات کاربردی گودارد، اندازه‌گیری و سنجش هوش مهاجران اروپایی و آسیایی به آمریکا بود. وی در جزایر آلیس، با همکاری گروهی از کارشناسان خبره‌ روان‌شناسی، از نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون استفاده کرد و با بهره‌گیری از این آزمون، تلاش می‌کرد تا مهاجران کم‌توان ذهنی را شناسایی کند و موجبات بازداری ورود این افراد به کشور آمریکا را فراهم سازد. علاوه بر آن، با شناسایی مهاجران تیزهوش، بستر مناسبی را برای گزینش و گمارش شغلی، ایجاد می‌کرد.

این‌گونه اقدامات در زمینه‌ استفاده از نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون که توسط گودارد و همکارانش در کشور امریکا استانداردسازی شده بود، داده‌های تجربی را برای پژوهشگران آمریکایی در حیطه‌ سنجش هوش، فراهم ساخت تا این‌که در سال ۱۹۱۴ ویلیام اشترن، روان‌شناس آلمانی، مفهوم هوش‌بهر را مطرح کرد. با مطرح نمودن مفهوم هوش‌بهر و استفاده از منحنی‌های هنجار شده، موج جدید در تفسیر شاخص هوش و ساختارسازی مجدد آزمون‌های هوشی (نسخه سوم) آزمون هوشی بینه-سیمون به وجود آمد.

اشترن اعتقاد داشت، بهتر است به‌جای استفاده از سطح ذهنی یا سطح عقلی، از هوش‌بهر استفاده به عمل آید تا به‌گونه‌ای دقیق بتوان هوش را مورد شناسایی قرار دارد و از هوش به‌عنوان متغیری کمی و پیوسته نام برد. او معتقد بود که باید بازنگری عمیقی درزمینه‌ نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون انجام گیرد تا آزمون هوی مزبور، توان محاسبه هوش‌بهر را به دست آورد و بتوان شاخص کمی و پیوسته‌ای را برای سازه‌ هوش فراهم ساخت.

پس‌ازآن در سال ۱۹۱۳، لوئیز مدیسون ترمن استاد دانشگاه استنفورد، آزمون هوشی بینه- سیمون را که توسط گودارد، از زبان فرانسه به زبان انگلیسی در سه زمان متفاوت (با تأکید بر نسخه‌های متفاوت آزمون هوشی بینه- سیمون در سال‌های ۱۹۰۵، ۱۹۰۸ و ۱۹۱۱) ترجمه شده بود، بررسی کرد و از طریق بودجه‌ دانشگاه استنفورد، تلاش کرد تا آن را در جامعه‌ آمریکا، هنجاریابی کند و وی تعداد سؤال‌ها را از ۵۴ سؤال به ۹۰ سؤال گسترش داد. علاوه بر آن نوجوانان ۱۵، ۱۶ و ۱۷ سال، موادی را طراحی کرد که به‌گونه‌ای دقیق‌تر بتواند وضعیت هوشی افراد بالاتر از حد بهنجار را ارزیابی کند. این اقدام می‌توانست موجبات استفاده ترمن از اصطلاح هوش‌بهر را فراهم سازد.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز مرکز تخصصی سنجش هوش و استعدادیابی در تبریز
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

همچنین، مطرح می‌شود که مقیاس هوشی استنفورد- بینه که در سال ۱۹۱۶ به جهانیان معرفی شد، می‌توانست افراد عقب‌مانده و حتی تیزهوش را از دیگر افراد متمایز کند، زیرا سؤال‌هایی را برای دامنه‌ سنی ۳ تا ۱۷ سالگی در برداشت. این مقیاس هوشی، از قوی‌ترین آزمون‌های هوشی محسوب می‌شد که علاوه بر افزایش دامنه سنی، به استفاده از هوش‌بهر نیز توجه کرده و کارایی آن بسیار فراتر از نسخه سوم آزمون هوشی بینه- سیمون (۱۹۱۱) و حتی نسخه استانداردشده‌ بینه- سیمون توسط گودارد است؛ بنابراین، می‌توان بازنگری استنفورد از آزمون هوشی بینه- سیمون در سال ۱۹۱۶ را به‌عنوان تحولی شگرف در تاریخ نهضت اندازه‌گیری هوش محسوب کرد. همچنان که رابرت یرکز در سال ۱۹۱۶ که به‌عنوان رئیس انجمن روان شناسان آمریکا مشغول به فعالیت بود، تصمیم گرفت تا از این آزمون استفاده کند و بتواند آزمون‌های بتای نظامی و آلفای نظامی را برای طبقه‌بندی نظامیان، طراحی و تدوین کند. وی با بهره‌گیری از تلاش‌های فزاینده‌ای آرتور اوتیس و لوئیز ترمن، با الهام گرفتن از مقیاس هوشی استنفورد- بینه، تعداد یک میلیون و هفت‌صد هزار نظامی را در سال ۱۹۱۷ موردسنجش هوش قرار داد. این اقدام به‌عنوان یکی از کاربردی‌ترین تحولات روان‌شناختی ملاحظه می‌شود که موفقیت چشمگیری را برای روان شناسان در نهضت سنجش هوش، به وجود آورد.

تست هوش در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

از ویژگی‌های این مقیاس هوشی، می‌توان به ارائه آموزش‌های سازمان‌یافته و جزئی در زمینه اجرا و نمره‌گذاری تأکید کرد که برای اولین مرتبه، مفهوم سؤال‌های جایگزین در اجرای آزمون‌های هوش موردتوجه قرار گرفت. این مقیاس هوشی در سیستم‌های نظامی، صنعتی، خصوصی و حتی تجاری به‌کاربرده شد و استفاده از شاخص هوش‌بهر نه‌تنها در زمینه‌های تحصیلی بلکه، در دیگر زمینه‌های اجتماعی نیز مدنظر قرار گرفت. به‌راحتی می‌توان در نهضت مهاجرپذیری کشور امریکا و استرالیا روند استفاده از آزمون‌های هوش را برای ارزیابی مهاجران مدنظر قرار داد.

دومین نسخه مقیاس هوشی استنفورد- بینه

پس از مدتی، با تلاش‌های شبانه‌روزی ترمن و یوستن مریل به تیم متخصصان روان سنج در دانشگاه استنفورد، نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه در سال ۱۹۳۷ طراحی شد. در این زمان، ماد مریل به ترمن و همکارانش ملحق گردید و توسط تلاش‌های شبانه‌روزی ترمن و مریل، این مقیاس هوشی در دو فرم موازی (فرم L و فرم M) بهسازی و نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه تدوین شد.

در تدوین نسخه دوم و طراحی فرم‌های موازی M و  Lاز دستگاه دسته‌بندی کننده هولریش استفاده شد که به‌عنوان یک ماشین داده‌پردازی اولیه محسوب می‌شود و کارت‌های پانج شده را بر اساس رمزهای مندرج، دسته‌بندی می‌کند و از طریق این دستگاه، داده‌های ضروری برای تحلیلی آماری به دست می‌آید. شاید بتوان نسخه دوم مقیاس هوشی ترمن- مریل را موردی از کاربرد روش‌های جذاب به‌حساب آورد که بیانگر توسعه علم روان‌سنجی است.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
یه مرکز مشاوره خوب در تبریز
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

در نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه (۱۹۳۷)، می‌توان به در برگرفتن اقلام نوین در اکثر سطوح، استفاده از فرم‌های موازی، افزایش دامنه‌ سؤال، تأکید بر آزمون‌های عملکردی در سنینی پایین‌تر، بهره‌گیری از هنجارهای معروف‌تر و استفاده از اسباب‌بازی برای افزایش رغبت کودکان، توجه کرد.

از مهم‌ترین دستاوردهای نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه این است که تعداد ماده سؤال‌ها از ۹۰ به ۱۲۹ افزایش یافت و همچنین دامنه سنی آن به کمتر از سه‌سالگی و بیشتر از هجده‌سالگی نیز گسترش پیدا کرد؛ بنابراین، نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد بینه، به‌عنوان مقیاس هوشی استنفورد- ترمن- مریل شناخته می‌شود که دامنه‌ سنی آن از دوسالگی تا بزرگ سالگی گسترش یافت و ماده سؤال‌های آن به ۱۲۹ سؤال افزایش داده شد.

از ویژگی‌های مقیاس هوشی استنفورد- ترمن- مریل این است که در سنین دو تا پنج‌سالگی، به علت تحول سریع و شتابان فرایندهای شناختی کودکان، برای هر شش ماه، سؤال‌های جداگانه‌ای طراحی شد، درحالی‌که در نسخه اول این مقیاس هوشی، برای هرسال، سؤال‌های جداگانه طراحی‌شده بود. گسترش سؤال سازی یا گویه سازی برای سؤال‌های یازده‌سالگی تا هجده‌سالگی که حتی بینه و سیمون نیز سؤالی طرح نکرده بودند و در مقیاس هوشی استنفورد- بینه نیز سؤالی مطرح نشده بود، ادامه یافت و برای سال‌های فراتر از ۱۷ سال نیز سؤال‌های متفاوت ساختار سازی شد. به‌عبارتی‌دیگر، مقیاس هوشی فوق، تمامی دامنه‌ سنی از ۲ سالگی تا بیش از ۱۸ سالگی را در برداشت و دامنه‌ سنی آن، فراتر از محدوده‌ کودکی و حتی نوجوانی رفت.

مقیاس فوق در اولین مرتبه دارای دو فرم موازی M و L بود و برای هر فرم، سؤال‌های متفاوت، ولی با شاخص دشواری و روایی محتوایی یکسان طراحی شد. ازآنجایی‌که فعالیت ترمن ومریل، روابط شغلی را افزایش داده بود، بانیان مقیاس هوشی L را معرف نام لوئیز و M را معرف نام ماد را در نظر گرفتند و بدین ترتیب، حرف اول نام کوچک ترمن و مریل به‌عنوان دو فرم موازی در نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد بینه قرار داده شد. استفاده از دو فرم موازی با مفروضات روان‌سنجی همراه بود و باعث شد تا پایایی مقیاس هوشی فوق افزایش یابد.

هنجاریابی مقیاس هوشی فوق بر روی ۳۱۸۴ کودک در مهدکودک‌های متفاوت، مدارس پیش‌دبستانی، دبستان‌ها و مدارس در دامنه سنی یک و نیم سال تا هجده سال انجام گرفت. برخی از روانشناسان، به نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه که از آن به‌عنوان مقیاس هوشی استنفورد- مریل- ترمن نیز یاد می‌شود، به‌عنوان مقیاس هوشی ترمن- مریل یاد می‌کنند: زیرا اعتقاد دارند که مقیاس هوشی فوق با مقیاس هوشی استنفورد- بینه و حتی آزمون هوشی بینه- سیمون متفاوت است و نمی‌توان آن‌ها را یکسان در نظر گرفت.

دکتر اکبر رضایی - متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
دکتر اکبر رضایی – متخصص روانشناسی کودک و نوجوان در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

سومین نسخه مقیاس هوشی استنفورد- بینه

اقدامات ترمن و مریل در زمینه‌ آزمون بینه- سیمون با مرگ ترمن در سال ۱۹۵۶، با وقفه روبه‌رو شد؛ ولی مریل به کار خویش ادامه داد و در سال ۱۹۶۰ سومین نسخه‌ای مقیاس هوشی را منتشر کرد. وی برای هنجار سازی مقیاس هوشی فوق، ۴۴۹۸ کودک و نوجوان دو سال و نیم تا هجده‌ساله را از خانواده‌های آمریکایی و ایالت‌های متفاوت انتخاب کرد. در این نسخه‌ تغییر چندانی در ساختار سازی مقیاس هوشی انجام نگرفت، ولی به شناسایی سطح دشواری سؤال‌ها و کسب هنجارهای مطلوب تأکید فزاینده‌ای شده بود؛ زیرا فرم‌های M و L با یکدیگر تلفیق شدند و برای اولین مرتبه، از هوش‌بهر انحرافی استفاده به عمل آمد. برای محاسبه‌ هوش‌بهر انحرافی، میانگین ۱۰۰ و انحراف استاندارد ۱۶ موردتوجه قرار گرفت و تأکید فزاینده‌ای به منحنی استاندارد هوش‌بهر شد. این منحنی، توسط ترستون به جهانیان معرفی شد و نشان‌دهنده‌ی نمرات هنجار شده‌ای بود که امکان مقایسه‌ آزمودنی‌ها را با یکدیگر افزایش می‌داد. مریل و ترمن، از دیدگاه ترستون در زمینه‌ منحنی استاندارد هوش بهره گرفتند و در نسخه سوم، از هوش‌بهر انحرافی به‌جای هوش‌بهر نسبی استفاده کردند.

اصلاح سومین نسخه مقیاس هوشی استنفورد- بینه

پس از مرگ ترمن، مریل از رابرت ثراندایک تقاضا کرد تا با همکاری وی اصول روان‌سنجی را در بازسازی مقیاس هوشی استنفورد- بینه به کار گیرد. ثراندایک نیز چندین سال با همکاری مریل توانست اصول و فنون روان‌سنجی را در بهسازی برخی از مواد کلامی رعایت کند و با استفاده از موارد جدیدی، مواد مقیاس هوشی فوق را افزایش دهد.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز تخصصی ترین مرکز تست هوش و استعدادیابی در تبریز ۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

از دیگر اقدامات مطلوب ثرندایک در تدوین نسخه چهارم، این بود که به ارائه هنجارهای دقیق، تأکید ویژه‌ای کرد. بدین ترتیب وی مجموعه‌ای از خواهران و برادران هم‌خون را که ازلحاظ استعداد، شباهت نزدیکی به هم داشتند، به‌عنوان نمونه انتخاب کرد و از این طریق به ارائه هنجارهای سنی پرداخت. وی توجه فراوانی را به تلفیق هنجارهای متفاوت در گروه‌های سنی متنوع داشت تا بدین‌وسیله، بتواند نمونه‌ای معرف را برای هنجارهای جدید، انتخاب کند.

بنابراین، در سال ۱۹۷۲، نسخه جدیدی از مقیاس هوشی استنفورد- بینه به جهانیان ارائه شد که از آن به‌عنوان مقیاس هوشی استنفورد- ترمن- مریل- ثراندایک یاد می‌شود. ازآنجایی‌که مریل خواهان این بود تا نام ترمن در مقیاس هوشی فوق پایدار بماند، در چاپ جدید مقیاس هوشی ترمن-مریل- ثرندایک، اصطلاح نسخه چهارم به میان نیامد و سازندگان مقیاس هوشی، به پاس زحمت‌های ماندگار ترمن، از این مقیاس هوشی به‌عنوان همان نسخه سوم یاد کردند که در سال ۱۹۶۰ و بازنگری آن در سال ۱۹۷۳ انجام گرفت.

لازم به ذکر است، در نسخه فوق، از منحنی استاندارد هوش‌بهر استفاده به عمل آمد و به‌جای هوش‌بهر نسبی، از هوش‌بهر انحرافی استفاده شد و به‌وسیله‌ دفترچه راهنما، قوانین واضحی برای نمره‌گذاری وضع گردید. همچنین فرم L و M با یکدیگر تلفیق شدند و در برخی از گویه ها که قابل‌فهم نبودند، اصلاحاتی انجام گرفت.

بنابراین، می‌توان جمع‌بندی کرد که نسخه اول مقیاس هوشی استنفورد- بینه در سال ۱۹۱۶، توسط ترمن ارائه و نسخه دوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه در سال ۱۹۳۷ توسط ترمن و مریل عنوان شد. همچنین، نسخه سوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه در سال ۱۹۶۰ توسط مریل به جهانیان ارائه شد: زیرا ترمن دو سال قبل از آن فوت کرد؛ ولی تمامی اقدامات مرتبط به این مقیاس هوشی را در زمان حیات خویش به انجام رساند و تنها چاپ آن باقی مانده بود و این اقدام نیز توسط مریل در سال ۱۹۶۰ صورت گرفت که از آن به‌عنوان نسخه سوم مقیاس هوشی استنفورد- بینه یاد می‌شود.

دکتر اکبر رضایی - متخصص سنجش هوش و استعداد یابی در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
دکتر اکبر رضایی – متخصص سنجش هوش و استعداد یابی در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

علاوه بر آن، بازنگری ثراندایک و مریل و چاپ یافته‌های این بازنگری در سال ۱۹۷۳، به‌عنوان نسخه چهارم محسوب نگردید بر اساس تأکید و پافشاری مریل، از این نسخه نیز به‌عنوان نسخه تکمیلی چاپ سوم و یا ادامه‌ فعالیت‌های مرتبط با سال ۱۹۶۰، یاد شد.

چهارمین نسخه مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه

در نسخه ۱۹۸۶ یا نسخه چهارم، در چندین عامل، نمره‌ متفاوت به دست آمد و در زمینه‌ سؤال‌های تشریحی، معیارهای واضح‌تری برای اجرا و نمره‌گذاری مطرح شد. در این نسخه، دوباره به انتزاع‌گرایی، حل مسائل نوین و استدلال کمی توجه گردید و روایی سازه مقیاس، از طریق روش تحلیلی عامل تأییدی، مقبولیت جهانی یافت.

به‌علاوه، در روش‌های اجرایی، انعطاف‌پذیری صورت گرفت و آزمون انطباقی به‌کاربرده شد. مدل سلسله مراتبی هوش در این نسخه، با استناد به تحلیل‌های عاملی تأییدی، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. این اقدام با بررسی نقادانه‌ای مفهوم‌سازی هوش، کامل‌تر گردید و مقیاس معتبرتری ارائه شد.

همچنین، در برخی از خرده مقیاس‌ها، از میانگین ۵۰ و انحراف استاندارد ۸ به‌عنوان نقاط استاندارد هنجاری استفاده به عمل آمد. درواقع، نسخه چهارم مقیاس‌های هوشی استنفورد-بینه، توسط رابرت ال. ثرندایک و همکاران وی الیزابت هیگن و جرومی ساتلر تدوین شد. این افراد ۵۰۱۳ نفر از کودکان دو تا هجده‌ساله را با تأکید بر پایگاه‌های اقتصادی- اجتماعی خانواده و نواحی جغرافیایی، برگزیدند و هنجارهای متفاوتی را ارائه کردند.

به‌عبارتی‌دیگر، نسخه سال ۱۹۸۶ را باید نوعی تأثیرگذاری سبک آزمون‌سازی وکسلر بر روی مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه تلقی کرد. این تحقیقات نیز از سوی ثرندایک و همکارانش انجام شدند که منجر به چاپ نسخه چهارم شد.

در این پژوهش‌ها، سؤال‌ها به‌جای اینکه به‌صورت مقاطع سنی متوالی دسته‌بندی شوند به‌صورت خرده آزمون‌های ۱۵ گانه تنظیم شدند. ملاک قرار دادن سؤال‌هایی در خرده آزمون‌ها، وجوه اشتراک محتویات آن‌ها بود که عناوین زیر را برای خرده آزمون‌ها در نظر گرفتند:

  1. گنجینه‌ی لغات
  2. حافظه‌ی مهره‌ها
  3. درک کمی
  4. حافظه‌ جمله‌ها
  5. تحلیل الگوها
  6. درک و فهم
  7. مهمل یابی (جملات پوچ)
  8. حافظه‌ی اعداد
  9. کپی کردن
  10. حافظه‌ی اشیاء
  11. ماتریس‌ها
  12. سری اعداد
  13. تاکردن و بریدن کاغذ
  14. روابط عمومی
  15. ساختن تساوی‌ها

در هر خرده آزمون، سؤال‌ها از ساده به دشوار طراحی‌شده بودند و سنجش با سؤالی شروع می‌شد که مناسب سن و توانمندی آزمودنی بود.

مقیاس هوشی استنفورد- بینه (که می‌توان گفت بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۶ جای خود را به ابزارهای دیگری مانند هوشی وکسلر داده بود)، در سال ۱۹۸۶ جان تازه‌ای یافت. در این سال بود که مقیاس مذکور توسط رابرت ثراندایک، الیزابت هیگن و جرومی ساتلر تغییر شکل داده شد و مورد تجدیدنظر کلی قرار گرفت. ثراندایک و همکاران او (۱۹۸۶) با آنکه در سال ۱۹۷۹، تجدیدنظر کلی در مقیاس‌های هوش آزمای انفرادی استنفورد- بینه را شروع کرده بودند. مدل پیشنهادی کارول را موردتوجه قرار دادند و تهیه و تحلیل مواد این هوش آزمای را نیز بر آن بنا کردند.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
مرکز تخصصی تست هوش و استعدادیابی در تبریز
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

پس‌ازآن، ثرندایک و همکاران وی، بر پایه‌ نتایج تحلیل عاملی تأییدی که متضمن پذیرش یک ساختار سلسله مراتبی برای، همراه با عوامل گروهی بود، به اتکای نتایج و پیشرفت‌های پژوهش‌های انجام‌شده در دو دهه‌ گذشته ساختار جدید مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه را به‌گونه‌ای بنا کردند که بتوانند از مهارت‌های شناختی و قابلیت‌های پردازش اطلاعات آزمون‌ها پوشش نسبتاً کلی را به دست آورند.

در ساختار این مدل سلسله مراتبی که دارای سه سطح از توانش های شناختی است، عامل استدلال عمومی g در بالاترین سطح قرار دارد. دومین سطح این سلسله‌مراتب را سه عامل کلی توانش های متبلور، توانش های تحلیلی سیال و حافظه‌ کوتاه‌مدت و سومین سطح آن را سه عامل اختصاصی‌تر استدلال کلامی، پردازش دیداری- فضایی و استدلال کمی تشکیل می‌دهند.

تشابه کاملی بین دیدگاه ورنون و دیدگاه کتل، در زمینه‌ ماهیت هوش وجود دارد. بدین ترتیب که کتل نیز هوش را به‌عنوان توانایی استدلال مطرح کرد و آن‌ها را به‌عنوان استدلال سیال و استدلال متبلور در نظر گرفت. استدلال سیال نشان‌دهنده‌ هوش ارثی است که تحت تأثیر یادگیری قرار ندارد؛ درحالی‌که استدلال متبلور، به‌عنوان هوش آموزشگاهی محسوب می‌شود و به یادگیری شخص از محیط خانوادگی، مدرسه و اجتماع معطوف است. مدل‌سازی کتل از هوش، با تأکید بر ماهیت هوش، در دو زمینه‌ ارثی یا استدلال سیال و محیطی یا استدلال متبلور انجام گرفت.

هورن نه‌تنها به عقاید کتل، بلکه به دیدگاه ترستون نیز تأکید داشت و هوش را متشکل از عواملی مانند پردازش دیداری، پردازش شنیداری، پردازش کمی، سرعت پردازش، سهولت در خواندن و نگارش، حافظه‌ کوتاه‌مدت و حافظه‌ بلندمدت می‌داند. او اعتقاد دارد که حافظه‌ کوتاه‌مدت، پردازش شنیداری و پردازش دیداری، به‌عنوان توانمندی‌های آسیب‌پذیری هستند که بعد از چهل‌سالگی کاهش می‌یابند، ولی پردازش کمی، سرعت پردازش، توانایی خواندن و نگارش و حافظه‌ بلندمدت، به‌عنوان توانمندی‌های اکتسابی مطرح می‌شوند و تحت تأثیر سن قرار نمی‌گیرند.

این توانمندی‌های در محیط آموزشی توسعه می‌یابند و از آن به‌عنوان توانمندی‌های محیطی یا اکتسابی یاد می‌شود؛ بنابراین، هوش متبلور از دیدگاه کتل و هوش اکتسابی از دیدگاه هورن، به‌عنوان ابعادی از هوش شناخته می‌شوند که باید در محیط آموزشی شناخته ‌شده، بررسی گردیده و ارزیابی شوند تا بتوان آن‌ها را از طریق برنامه‌ درسی مناسب توسعه داد. این دیدگاه در زمینه‌ هوش، توسط معلمان، مدیران و دیگر متخصصین آموزش‌وپرورش موردحمایت قرار گرفته است و امروز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دیدگاه‌های هوش برای متخصصین تعلیم و تربیت شناخته می‌شود، دیدگاهی که از آن به‌عنوان نهضت سنجش روانی- آموزشی هوش یاد می‌شود.

دکتر اکبر رضایی - متخصص مشاوره تحصیلی و یادگیری در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
دکتر اکبر رضایی – متخصص مشاوره تحصیلی و یادگیری در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

در حیطه‌ جنبش روانی- آموزشی هوش، کارول نظریه‌ سه لایه‌ای توانایی‌های شناختی را در سال ۱۹۸۴، ارائه داد و تا سال ۱۹۹۷ از طریق روش تحلیلی عامل تأییدی، به توسعه‌ نظریه‌ خویش پرداخت. دیدگاه کارول در انجمن روان شناسان آمریکا در سال ۱۹۸۴ و پس‌ازآن در سال ۱۹۹۳، مطرح و به‌عنوان مقبول‌ترین و جامع‌ترین دیدگاه مرتبط با هوش شناخته شد. دیدگاه کارول در تدوین آخرین نسخه آزمون هوشی استنفورد- بینه که توسط روید و همکارانش ساختارسازی، رواسازی، اعتبار یابی و هنجاریابی شده است، بسیار تأثیرگذار بود و از آن می‌توان به‌عنوان نظریه‌ هوش و یا روایی سازه در نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه (۲۰۰۳)، یاد کرد که این نسخه ویرایش شد و در سال ۲۰۰۵، مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه (۲۰۰۳) توسط گروه مذبور تدوین شد. به‌راحتی می‌توان دیدگاه کتل در زمینه‌ هوش سیال و متبلور را در نظر گرفت و مباحث کاربردی را پیرامون تلفیق این دو رویکرد با عقاید هورن و کارول مطرح ساخت. هر سه نظریه‌پرداز، دیدگاه‌های نزدیک به هم ارائه کرده و تلاش می‌کنند تا بتوانند مبانی نظری را پیرامون دیدگاه مرتبط با سلسله‌مراتب هوش عنوان سازند.

در سال ۱۹۹۷، کارول نظریه‌ خویش را با تأکید بر دیدگاه زمین‌شناسی بازنگری کرد و اعتقاد داشت که هوش از سه لایه‌ متفاوت شکل گرفته است. وی در این سال، نظریه‌ خویش را به‌عنوان سلسه‌مراتبی مطرح ساخت و به‌صورت اصلاح نگر بیان کرد که باید هوش را به‌عنوان یک سازه‌ سه لایه‌ای در نظر گرفت. ازاین‌رو، می‌توان دیدگاه کارول در سال ۱۹۹۷ را با دیدگاه ورنون در چهل سال پیش مترادف در نظر گرفت و به شباهت فزاینده بین بانیان نهضت روانی- آموزشی هوش با دیدگاه ورنون را موردتوجه قرار داد و تأثیر دیدگاه هوش عمومی اسپیرمن و عوامل هفتگانه‌ ترستون را در مباحث نظری هوش مشاهده کرد. مدل کارول، جمع‌بندی و تلفیق دیدگاه بینه، اسپیرمن، ترستون، ورنون، کتل و حتی گاردنر و اشترنبرگ است؛ زیرا وی تلاش کرد تا بتواند فهرستی دقیق از توانمندی‌های انسان طراحی کند و تصویری جامع را از توانمندی‌های شناختی یا هوش، به صحنه‌ نمایش بگذارد.

کارول در سال ۱۹۹۷، از هوش عمومی یا عامل g به‌عنوان بالاترین عامل یا سطح یاد می‌کند و آن را برترین لایه در نظر می‌گیرد. در لایه‌ دوم، از استدلال سیال، استدلال کمی، دانش متبلور، حافظه کوتاه‌مدت و پردازش دیداری یاد می‌کند. علاوه بر آن، در لایه سوم، از توانایی نگارش و خواندن، پردازش شنوایی، بازیابی بلندمدت، سرعت پردازش، زمان واکنش سرعت و تصمیمی گیری صحبت به میان می‌آورد.

مطرح نمودن دیدگاه کارول در سال ۱۹۸۴ و پس‌ازآن بازنگری عمیق نظریه‌ وی در سال ۱۹۹۷، باعث شد تا سازندگان نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه، از رویکرد کارول به‌عنوان مناسب‌ترین نظریه برای ساختار سازی مقیاس‌های خویش استفاده کنند. این افراد اعتقاد دارند که پنج عامل بنیادی با تأکید بر جنبه‌های غیرکلامی و کلامی در نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه (۲۰۰۳)، بر اساس دیدگاه تلفیقی کتل و پس‌ازآن هورن و سپس کارول یا مدل ترکیبی هوش (CHC) عنوان شده است.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
مرکز تخصصی کودک و نوجوان در تبریز
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

لازم به ذکر است، رویکرد کتل با هورن و کارول متفاوت بود، ولی می‌توان همگرایی خاصی را بین مدل نظری کتل، هورن و کارول مشاهده کرد. همگرایی مدل نظری کتل، هورن و کارول، به‌عنوان مدل نظری نسخه پنجم مقیاس هوشی استنفورد- بینه (۲۰۰۳) خردسال (۱۳۷۶) و نسخه نوین هوش آزمای تهران- استنفورد- بینه (۱۳۷۷)، عنوان می‌شود. توانایی نگارش و خواندن، پردازش شنوایی، بازیابی بلندمدت، سرعت پردازش و از همه مهم‌تر، سرعت زمان واکنش در تصمیمی گیری، به‌عنوان حیطه‌های پنج‌گانه سازنده‌ هوش، در خانواده آزمون استنفورد- بینه و تهران- استنفورد- بینه جای ندارد، ولی پنج عامل سازنده توانایی شناختی عمومی به‌عنوان عوامل سازنده‌ هوش در نظر گرفته ‌شده و از طریق اندازه‌گیری توانایی کودکان خردسال در عوامل استدلال سیال، استدلال سیال کمی، دانش متبلور، حافظه کوتاه‌مدت و پردازش دیداری- فضایی، تلاش می‌شود تا معرفه‌های دقیقی از نیمرخ هوشی کودکان خردسال، به دست آید.

هرچند که عامل دانش متبلور به‌عنوان دانش مطرح می‌شود و پردازش دیداری، تحت عنوان توانایی پردازش دیداری- فضایی مطرح ‌شده است، ولی بازهم نمی‌توان عوامل پنج‌گانه‌ مطرح‌شده هوش را توسط کارول و هورن که تحت تأثیر مستقیم دیدگاه کتل قرار گرفتند، به‌عنوان عوامل سازنده‌ هوش مطرح کرد؛ زیرا سازه‌ هوش، به‌گونه‌ای منطقی تحت تأثیر استدلال در دو حیطه استدلال سیال یا کشف روابط و استدلال کمی یا توانایی محاسبات عددی، قرار گرفته و این تأثیرپذیری از پردازش دیداری- فضایی غیرقابل‌انکار است.

دکتر اکبر رضایی - متخصص مشاوره و روانشناسی کودک و نوجوان در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
دکتر اکبر رضایی – متخصص مشاوره و روانشناسی کودک و نوجوان در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

علاوه بر آن نقش حافظه و به‌خصوص حافظه فعال، به‌عنوان یکی از عوامل سازنده‌ هوش، در رویکردهای گوناگون مطرح‌شده است و این اقدام، توسط بینه و پس‌ازآن دیگر بانیان سنجش هوش، پایه‌ریزی شده است. درنهایت، دانش که به‌عنوان استدلال متبلور توسط ورنون و پس‌ازآن کتل مطرح‌شده، با معرفه‌هایی از یادگیری آموزشگاهی- اجتماعی به‌عنوان شاخص‌های سازنده هوش، سروکار دارد.

لازم به ذکر است که نسخه پنجم مقیاس هوشی استنفورد- بینه، تمامی نقاط ضعف نسخه‌های پیشین مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه را مرتفع ساخته و با بازنگری عمیقی که در سؤال‌های آزمون صورت گرفته، باعث افزایش دقت در مقیاس‌های هوش فوق گردیده است. از سوی دیگر، علاوه بر بازنگری در سؤال‌های کلامی مقیاس، به بازنگری در موارد غیرکلامی مقیاس، همانند مکعب‌های سبز، میله‌های مشبک قرمز، قطعات آبی‌رنگ، تراشه‌های زرد و آبی با برچسب‌های رنگی و همچنین صفحه قالب نیز پرداخته شده که باعث برانگیختگی آزمودنی و رغبت وی در فرایند آزمودن می‌شود.

شایان‌ذکر است، باوجود تحول فزاینده‌ای که در نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه صورت گرفته است، به‌وضوح مطرح نمود که نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه با نسخه‌های پیشین مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه غیرقابل مقایسه است که در مبحث بعد، به آن پرداخته می‌شود.

نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد- بینه

از مهم‌ترین دستاوردهای نسخه پنجم (۲۰۰۳)، استنفورد- بینه که تناسب کاملی بین محتوای غیرکلامی و کلامی در هر عامل ارائه‌شده و بر این اساس، برای هر عامل که به‌گونه‌ای غیرکلامی و کلامی مطرح‌شده‌اند، هنجارهای خاصی در حیطه‌های هوش کلامی یا غیرکلامی درج شده است. همواره، هم‌بستگی بین دو حیطه غیرکلامی و کلامی، بین ۹۴% تا ۹۷% به‌دست‌آمده است. این دستاورد را می‌توان از مهم‌ترین دستاوردهای نسخه آخر استنفورد- بینه در نظر گرفت که دو هوش‌بهر کلامی یا غیرکلامی را مطرح می‌سازد.

درواقع، نسخه پنجم با عنوان مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه (۲۰۰۳)، برای افراد بالای ۱۴ سال چهار مقیاس را برای سطوح بندی شناختی تدوین کرده است. مقیاس اول که از آن به‌عنوان مقیاس هوش بزرگ‌سال معمولی یاد می‌شود، برای افراد بهنجار و متوسط جامعه کاربرد دارد. دیگر مقیاس‌های متفاوت برای کنش‌های شناختی پیش‌رونده، تحت عنوان تا حدی ممتاز، بزرگ‌سال ممتاز و بزرگ‌سال بسیار ممتاز عنوان می‌شود.

این هوش آزمای، محتوای غیرکلامی و کلامی یکسان را در همه‌ عوامل داراست. علاوه بر آن، برای هر خرده آزمون، میانگین ۱۰ و انحراف استاندارد ۳ مطرح می‌شود و با تأکید بر نمرات ترکیبی، میانگین ۱۰۰ و انحراف استاندارد ۱۵ را در محاسبه‌ی هوش‌بهرهای هشتگانه مدنظر قرار می‌دهد.

هرچند که در نسخه چهارم (۱۹۸۶)، به چهار عامل استدلال کلامی، پردازش دیداری- فضایی، استدلال کمی و حافظه کوتاه‌مدت توجه می‌شد، ولی در نسخه پنجم (۲۰۰۳) به پنج عامل دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری- فضایی و حافظه‌ی فعال تأکید می‌شود و هوش‌بهر غیرکلامی و کلامی محاسبه می‌شود.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
تخصصی ترین مرکز مشاوره تحصیلی و یادگیری در تبریز
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

به‌صورت ظاهری، تفاوت نسخه چهارم و نسخه پنجم در این است که تصویر، مکعب‌ها و اسباب‌بازی‌های جدیدتر، زیباتر و جذاب‌تر که درخشندگی بیشتری نیز دارند، ارائه شده‌اند. همچنین تنوع در روش مطرح کردن سؤال‌ها، مسبب این است تا رغبت کودکان پیش‌دبستانی در پاسخ به سؤال‌ها افزایش یابد. در بر گرفتن دامنه سنی افراد از ۲ سال تا ۹۶ سال و محاسبه هوش‌بهر با استفاده از جداول تبدیل نمرات کاملاً اختصاصی برای سنین مختلف، جزء مزایای این آزمون است که سیر تکاملی مقیاس و مقیاس‌های هوشی را عنوان می‌کند. همچنین، میانگین ۱۰۰ و انحراف استاندارد ۱۵ در کل و میانگین ۱۰ و انحراف استاندارد ۳ برای هر خرده آزمون به‌دست‌آمده است. علاوه بر آن، اقلام انتهایی افزایش یافته‌اند و سؤال‌های بسیار سخت و بسیار آسان قرار داده شده‌اند تا بتوان با توجه به مفروضه‌ سنجش استثنایی در زمینه‌سازی پهنای سؤال دست‌یافته و با استناد به دامنه‌ی وسیع‌تر در زمینه‌ عوامل پنج‌گانه و حیطه‌های کلامی- غیرکلامی زیر دامنه‌ هوش‌بهر را مورداندازه‌گیری قرار داد.

استفاده از خرده آزمون‌ها و آزمون‌های پایه، به‌عنوان نقاط عطف نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه محسوب می‌شوند. بدین ترتیب، ۱۰ خرده آزمون که در هر یک، ۵ تا ۶ آزمون پایه و هر آزمون پایه که دارای ۳ تا ۶ سؤال است، به‌صورت کلی در ۱۰ خرده آزمون، دو حیطه و پنج عامل قرار دارند که هر یک از این عوامل از دو خرده آزمون تشکیل شده است. لازم به ذکر است، هوش‌بهر مقیاس کل، ترکیبی از تمامی خرده آزمون‌هاست و آزمون‌های پایه، مبتنی بر سطوح شناختی‌اند که از روند تحولی، با تأکید بر دامنه‌ی سنی تأثیر می‌گیرند.

دکتر اکبر رضایی - متخصص انتخاب رشته و هدایت تحصیلی در تبریز - مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
دکتر اکبر رضایی – متخصص انتخاب رشته و هدایت تحصیلی در تبریز – مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز

اصطلاح آزمون پایه، معادل نوین سطح تقویمی است. شایان‌ذکر است که هر آزمون پایه، در سطح یک غیرکلامی دارای چهار امتیاز و در دیگر سطوح غیرکلامی و کلامی دارای شش امتیاز می‌باشد و وضعیت آزمودنی را در هر خرده آزمون با تأکید بر سطوح ۱ تا ۶ در حیطه‌ی غیرکلامی و ۲ تا ۶ در حیطه‌ کلامی اندازه‌گیری می‌کند.

در زمینه اجرای خرده آزمون‌های نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه (۲۰۰۳) می‌توان گفت که در تفسیر نمرات در هر خرده آزمون، از چارچوب مقیاس نقطه‌ای پیروی می‌شود. چارچوب مقیاس نقطه‌ای، برای اندازه‌گیری رفتار در هر سن، طراحی‌شده که در نسخه چهارم استنفورد (۱۹۸۶) با مقیاس سنی تلفیق شده بود. هرچند که در مقیاس‌های پیشین، تنها به مقیاس‌های سنی و تأکید بر ویژگی‌های رفتاری در هر سن توجه دیده شده بود، ولی در نسخه چهارم، بستر مناسبی برای استفاده از نقاط برش و طیف‌بندی فراهم شد و این‌گونه مقیاس‌های مدرج، با تأکید بر نقاط درصدی، به گونه‌ی ظریفی با مقیاس‌های نسبی و یا هنجارهای سنی تلفیق شد و در تفسیر، هنجارهای سنی با هنجارهای نقطه‌ای، با یکدیگر به‌کاربرده شدند. در پنجمین نسخه مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه، تنها به مقیاس نقطه‌ای و بهره‌گیری از نقاط درصدی توجه می‌شود و دیگر مقیاس‌های سنی کاربرد ندارند.

به‌صورت خلاصه، نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه، مجموعه‌ وسیعی از توانمندی‌های شناختی را از دامنه ۲ تا ۸۵ سال اندازه‌گیری می‌کند و پنج عامل کلی تحت عنوان استدلال سیال، دانش (توانایی متبلور)، استدلال کمی، پردازش دیداری- فضایی و حافظه فعال را هم در حیطه‌ کلامی و هم در حیطه‌ غیرکلامی اندازه‌گیری می‌کند. این هوش آزما به گونه‌ی دقیق، برای سنجش کودکان پیش‌دبستانی، عقب‌ماندگی ذهنی و توانمندی‌های شناختی سطح بالا، کارایی دارد.

حافظه فعال، به‌عنوان یکی از جدیدترین مباحث معرفه‌ی توانمندی‌های شناختی در نظر گرفته می‌شود که توسط بدلی در مقابل رویکرد برنامه‌ای اتکینسون و شیفرین به حافظه ارائه شده است. بدلی حافظه‌ فعال را با حافظه‌ کوتاه‌مدت، کاملاً هماهنگ می‌داند و اعتقاد دارد که در حافظه‌ فعال، نه‌تنها مخزن واژی بلکه حلقه‌ واژی نیز درگیر می‌شود.

مرکز مشاوره جوانه رشد تبریز
یه مشاور خوب در تبریز
۰۹۱۴۶۳۴۷۰۹۸

این مباحث، در فرایند اندازه‌گیری حافظه فعال، با تأکید بر به خاطر آوردن آخرین کلمات در مجموعه‌ای از جملات عنوان می‌شود. همچنین در نسخه پنجم مقیاس‌های هوشی استنفورد بینه، مشاهده می‌شود که سؤال‌ها و آزمون‌های مرتبط با حافظه فعال، در انتهای آزمون‌های پایه قرارگرفته‌اند و این نشان‌دهنده این مهم است که حافظه فعال نسبت به دیگر عوامل (استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری_فضایی) کمتر مورد تأثر خستگی آزمودنی قرار می‌گیرد.

منبع: کامکاری، کامبیز.، و افروز، غلامعلی. (۱۳۸۸). اصول روان‌سنجی و هوش‌آزمایی: آزمون هوشی تهران- استنفورد- بینه (خردسالان). تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید