در سال ۲۰۱۱، نواک دجوکوویچ صربستانی[۱]، رافائل نادال[۲] را شکست داد. رافائل نادال اسپانیایی بود که ۲۰ مسابقه پیدرپی را در ویمبلدون برنده و به بازیکن شماره یک تنیس جهان تبدیل شده بود. در توضیح اهمیت هدفگزینی، نیویورکتایمز در اول جولای ۲۰۱۱ نوشت: ”این هدفی بود که او از زمان جوانی در پناهگاه کوهستانیاش در صربستان به نام کوپانیک دنبال میکرد… .“ بهطور مشابهی، میشل فلپس[۳] را به یاد بیاورید که به دنیا اعلام کرد که هدف او کسب ۸ مدال بیسابقه در المپیاد پکن در ۲۰۰۸ بود؟ بهعنوان نمایش دیگری از اهمیت هدفگزینی میشل فلپس در وبسایت شخصی خودش اعلام کرد که او فهرست هدفهای شنای خود را در تابلوی بالای سرش نزدیک ساعت زنگدارش قرار داده بود.
تعریف هدف
هدف بهعنوان چیزی تعریف میشود که فرد سعی دارد به آن برسد (لاک، ۱۹۹۶). هدفگزینی یکی از فرایندهای کلیدی خودنظمدهی است که به فرایند تعیین استاندارد برای عملکرد اشاره دارد. پژوهشها (لاک و لاتام، ۲۰۰۲) نشان دادهاند که افراد دارای هدف از آنهایی که هدف ندارند بهتر عمل میکنند، به بیان کلیتر، زمانیکه شما هدف دارید بهتر از زمانی که هدف ندارید عمل میکنید. به چیز خیلی سادهای نظیر دراز و نشست فکر کنید. آیا هنگامیکه چنین هدفی ندارید خواهید توانست ۵۰ تا دراز و نشست انجام دهید؟ در مورد فعالیتهای دیگر نظیر یادگیری اطلاعات متنی، فروش محصولات و کاهش وزن نیز این موضوع صادق است.
انواع هدفها
بیشتر افراد در بسیاری از حوزهها هدفهایی دارند: تحصیلی، اجتماعی، شغلی و شخصی. اهداف ما دارای بعد یا بازه زمانی است: برخی از اهدافْ کوتاهمدت (برای مثال، گرفتن نمره A در امتحان جامعهشناسی روز چهارشنبه)، برخی دیگر درازمدت (مانند بالابردن معدل تا ۱۵ در این ترم) و هنوز بیشتر اهداف طولانیمدت هستند (برای مثال وکیلشدن، تبدیلشدن به بازیکن شماره یک تنیس در جهان و کسب مقام اول در المپیک). اهداف درازمدت بسیار مهماند، اما از دیدگاه خودنظمدهی، اهداف میانمدت برای ایجاد و نظمدهی انگیزش و رفتار خیلی مؤثرند. مطمئناً شما هم شنیدهاید که ”هدف بدون برنامهریزی تنها یک رویاست.“ یک دانشجوی روزنامهنگاری سال اول ممکن است هدف خود را بهعنوان ویراستار روزنامه دانشگاه در سالهای بعدی مشخص کند. برای رسیدن به این هدف چهار سال زمان لازم است؛ بنابراین دانشجو باید تصمیمگیری کند که در راستای دستیابی به این هدف درازمدت چهکارهایی انجام دهد. هدف میانمدت او شاید این باشد که در سالهای میانی دانشگاهش ویراستار بخش خاصی گردد. از طریق تنظیم اهداف میانمدت که مستقیماً به اهداف درازمدت ارتباط دارند، دانشجو برنامهای برای حرکت به سمت هدف نهایی خود مشخص میکند. علاوه بر تعیین مسیر، اهداف میانمدت نقش مهمی در انگیزش ما برای رسیدن به اهداف درازمدت بازی میکنند. اهداف درازمدت نظیر تبدیلشدن به ویراستار روزنامه دانشگاه یا برندهشدن در مسابقات المپیک ممکن است برخیمواقع دور از دسترس بهنظر برسد. بااینحال، موفقیت در اهداف میانمدت شما را در پافشاری برای ادامه تلاشها در رسیدن به اهداف درازمدت کمک میکند. این زمانی افزایش مییابد که افراد دیگر نظیر والدین، دوستان، مربیان یا همکاران شما برای ادامه تلاشهایتان تشویق میکنند. ایده هدفگزینی و پافشاری علیرغم موانع در بازتاب دانشجوی دارای اختلالات یادگیری بیان میشود:
من همیشه میدانم که قصد داشتم به دانشگاه بروم و قصد داشتم از دانشگاه فارغالتحصیل شوم. من اصلاً به عدم موفقیت فکر نمیکنم. حتی با وجود مشکلات خواندن و نوشتن فکر میکنم که در دانشگاه خوب عمل کنم- در کل مسیر. بخشی از موفقیت من در دانشگاه فکر میکنم به دلیل برنامهریزی باشد. مطمئنم که تا حدودی اینها از خانوادهام یاد گرفتهام. برادران من دانشجویان موفقی در دانشگاه بودهاند؛ اما من بسیار بهتر عمل میکنم، من اشتیاق زیادی برای تحصیل دارم. این واقعاً به من کمک میکند (اسکینر، ۲۰۰۴، ص ۱۰۰).
هدفگزینی و خودنظمدهی
هدفگزینی یکی از فرایندهای برنامهریزی است و چنانچه بیان شد، یک جنبه مهمی از خودنظمدهی میباشد. این فرایند به زندگی افراد معنی میبخشد و در رسیدن آنها به رؤیاها و خواستههایشان کمک میکند و انتظار مثبتی برای دستاوردها و پیشرفتهای آنها مشخص میکند. دانشجویانیکه برای خودشان هدف تعیین میکنند و برای رسیدن به آنها برنامهریزی میکنند، مسئولیت زندگی خودشان را میپذیرند. آنها منتظر والدین یا استادان خود نمیمانند تا آنها را راهنمایی کنند. متأسفانه، بسیاری از دانشجویان مسئولیت تعیین اهداف شخصی را نمیپذیرند. برای مثال، ترم قبل یکی از دانشجویان ما شاکی بود که او در دستیابی به هدفی که پدرش برای او تعیین کرده بود― یعنی رسیدن به میانگین ۱۸ مشکل داشت. هنگامیکه نویسنده نخست از او پرسید که هدفش چه بود، او گفت که هدفی ندارد. یکی از دوستانش گفت که دانشجو باید برای رسیدن به اهداف خودش در دانشگاه باشد، نه اهداف والدینش. در نظر داشته باشید که والدین نمیتوانند تماممدت در اطراف شما باشند تا هدفها را تعیین و بچههای بالغ خودشان را هدایت کنند.
در مورد رفتار خودتان فکر کنید. آیا شما مسئول رفتار خودتان هستید یا ترجیح میدهید که افراد دیگر اهداف شما را تعیین کرده و برای شما تصمیم بگیرند؟ ایجاد انگیزه قوی در افراد بدون تعیین اهداف شخصی مشکل است. در آخرین المپیک جالب بود که چقدر موضوع اهداف در طول مصاحبه با قهرمانان ورزشی بحث شد. بسیاری از ورزشکاران حتی ذکر کردند که مربیان آنها توصیه کرده بودند که آنها فهرست اهداف را با خود به اینور و آنور ببرند. در ورزشهای تیمی، مربیان اغلب با افراد برای تعیین اهداف فردی و همچنین تیمی ملاقات میکنند. در دنیای تجارت، شرکتها اهدافی برای رشد تولیدوفروش مشخص میکنند. در واقع، بازار بورس به اهداف عملکردی شرکت بسیار حساس است. هنگامیکه شرکتی سود یا زیان سهماهه خود را اعلام میکند، سرمایهگذاران عملکرد او را برای اهداف مورد انتظار مقایسه میکنند. نتیجه این کار اغلب موجب نوسان فوری قیمت در بازار سهام میشود.
اگرچه اهداف در انگیزش رفتاری ما کمک میکنند، اما نمیتوان تمامی مسئولیتها را بر عهده اهداف گذاشت. برای اینکه کیفیت عملکرد به عوامل غیرانگیزشی دیگر نظیر توانایی، آموزش و منابع بستگی دارد (ریو، ۱۹۹۶). زندگی ساده میبود اگر تنها چیزیکه باید انجام میدادیم این بود که اهداف را مشخص کنیم و بنشینیم و منتظر بمانیم تا برآورده شوند. اگرچه تعیین اهداف مهم است، اما تنها اولین گام در فرایند تبدیلشدن به فرد موفق میباشد، برای اینکه اهداف، عملکرد فرد را افزایش دهند، ضروری است جهت رسیدن با آنها و صرف تلاش متعهد شویم. در این فصل ما شما را برای تعیین اهداف خودتان تشویق میکنیم.
اهداف به ما کمک میکنند تا از ارزشهای خودمان آگاه شویم و به ما کمک میکنند تا مشخص کنیم چه چیزی را میخواهیم انجام دهیم. درنتیجه آنها بر نگرشها، انگیزش و یادگیری ما تأثیر میگذارند. به اهداف خودتان فکر کنید. آیا اهدافتان شما را برای تبدیلشدن به فردی موفق بهصورت مثبتی برمیانگیزانند یا اینکه در انگیزش شما برای انجام کارها خیلی موثر نیستند؟
[۱]. Serbian Novak Djokovic
[۲]. Rafael Nadal
[۳]. Michael Phelps