آیا در مورد کارکردهای اجرایی، مولفه های آن و تاثیرات مهم آن مطلع هستیم
ترجمه: سمیرا سلیمانی اسکویی، دانشجوی ارشد رشته روانشناسی تربیتی – ۱۴۰۰
موفقیت دانش آموزان در عصر دیجیتال به طور فزایندهای با توانایی آنها در قبول مسئولیت یادگیری شان به وسیله سازماندهی و یکپارچه سازی تغییرات سریع اطلاعات کتابها و منابع آنلاین دردسترس، ارتباط دارد. از پایههای اول از دانشآموزان انتظار می رود که به طور مستقل تکالیفشان را بنویسند و فعالیتهای متعدد چندمرحلهای که وابسته به انعطافپذیری شناختی و توانایی تغییر سریع بین فرایندهای مختلف شناختی است را انجام دهند بنابراین عملکرد تحصیلی دانشآموزان به این وابسته است که آنها چه قدر به سهولت برای وقتشان برنامهریزی کنند چگونه مواد و اطلاعات را اولویتبندی کنند و ایدههای اصلی را از فرعیها جدا کنند درنتیجه لازم است که همه دانش آموزان آگاهی خود را از چگونگی تفکر و یاد گرفتن، در راهبردهایی که فرایندهای کارکردهای اجرایی نامیده می شوند مهارت یابند و گسترش دهند.گرچه وظیفه اصلی کارکردهای اجرایی مشارکت در کنترل شناختی است و بیشتر در حیطه کارکردهای شناختی مطرح شده است لیکن نوعی فرآیند نظارتی است که بر تمام فعالیتهای یک فرد تاثیر میگذارد.کارکرد اجرایی[۱] به عنوان تفکر سطح عالی است که شامل خود تنظیمی، رفتار های آگاهانه و هدفمند است. کارکرد اجرایی شاخهای از مهارتهای سطح شناختی کلی یا هوشی است. عملکرد اجرایی لازم است تا بین داشتن ذهنی خلاق، بدیع و نوآور بودن در حل مسائل و کنترل کردن خود تعامل داشته باشد. بنابراین، کارکردهای اجرایی ممکن است به انسان این امکان را فراهم نماید تا در شرایط جدید که برای اولین بار هست در حال تجربه آن است بتواند خود را کنترل و مدیریت نماید و برای روبهرو شدن با اتفاقات و پیشآیندها آماده کند.
کارکردهای اجرایی به تواناییهایی از اشخاص اطلاق میشود که در تغییر شرایط به شیوه انطباقی، بهمنظور عملکرد موفق در رفتار باهدف قبلی و خدمت به خود گفته میشود. این ساختار برای بسیاری از مهارتهای شناختی، هیجانی و اجتماعی ملزوم و بنیادی است که با نواقصی در قشر پیشانی و ارتباطهای متراکم بین قشر پیشانی و دیگر بخشهای قشری و زیر قشری رابطه دارد. با توجه به دیدگاه نظری، کارکردهای اجرایی میتواند بهعنوان مجموعهای از ظرفیتهای شناختی چندگانه که بهطور هماهنگ و برنامهریزیشده عمل میکنند اطلاق شوند. این ساختار دستورالعملهای هدایتکننده هستند که مسئول قابلیت افراد برای شرکت در فعالیتهای هدفمند، سازمانیافته، راهبردی، پردازش با توجه به هدف ادراکها، هیجانها، فکرها و فعالیتها بهعلاوه مهارتهای اجرایی بخش جداییناپذیر از سیستم نظارت میباشند که برای کنترل رفتارها و مجوز صادر کردن به افراد برای شرکت در رفتارها بهصورت برنامهریزیشده و هدفمند میباشند.
تعریف نظام کارکردهای اجرایی
قشرهای پیشانی[۲] سه نقش محوری در کنترل فرایند های سطح عالی و پردازشهای عصبی شناختی مغز که کارکردهای اجرایی نامیده میشود، دارد. این فرایند بهعنوان هسته اصلی تمامی فعالیتهای شناختی و رفتارهای سطوح بالا است. توضیح عام از نظام کارکرد های اجرایی(EF) تحت عنوان ” مهارتهای شناختی که برای اجرای موفقیتآمیز فعالیتهای پیچیده و رفتارهای معطوف به هدف موردنیاز است ” اطلاق میشود؛ اما چنین تعریف کلی در نشان دادن و شناسایی پردازشهای شناختی خاص با مشکل مواجه هستند. اگرچه تقسیمبندی کلی از تواناییها که بهصورت جامع منجر به تعریف نظام کارکردهای اجرایی(EF) شود وجود ندارد، با اینهمه نظرات بسیاری در رابطه با موقعیتهای خاصی که این سیستم کنترل آن را به عهده گرفته و مشاهدات رفتاری و عصب روانشناختی در افراد با آسیب قشر پیشانی وجود دارد که به روشنگر بودن نتایج کارکردی این نظام فواید بسیاری می رساند.
مشکلات این سیستم اجرایی زمانی بروز میکند که شخص در شرایطی ناآشنا قرار میگیرد که برای اولین بار است آن را تجربه میکند و به مهار رفتار در موقعیتهای یاد گرفتهشده نیاز دارد و در این موقعیت ها بیشتر خود را نمایان میکند. افراد در این موقعیتها باید توانایی مدیریت آگاهانه رفتارهای خود و انعطافپذیری را داشته باشند. واکنشهای مناسب از طریق بروز عملکردهای پردازشی اجرایی که شامل تصمیمگیری، کنترل، برنامهریزی، انعطاف پذیری شناختی، بازداری، تنظیم هیجان می باشد. نقص و اختلال در سیستمهای پردازش شناختی باعث بهکارگیری راهبردهای معیوب و بروز رفتارهایی که انطباقپذیری را با مشکل روبهرو میسازد منجر میشود.
ارتباط بین قشر پیشانی و کارکردهای اجرایی
هرچند یکپارچگی بین قشرهای پیشانی، نقش محوری در عملکرد نظام کارکرد های اجرایی(EF) دارند، بااینوجود سایر نواحی مغزی نیز بسیار دارای اهمیت هستند. بیشترین نتیجهها در این مورد بر روی افرادی بهدستآمده است که دچار آسیب در نواحی مختلف پیشانی بودهاند. بهعنوانمثال نتایج بهدستآمده بر روی فیناس گیج که در نواحی قشر پیشانی دچار آسیب شده بود بسیار دارای اهمیت برای بررسی است. چون علیرغم اینکه مغز فیناس گیج به دلیل سوراخ شدن آسیبدیده بود، اما او تواناییها و مهارتهایش را در زندگی روزمره داشت و جز تأثیر ناچیزی که بر روی حافظه، هوش و کلام او به وجود آمده بود را دوباره به دست آورد. در ادامه فیناس گیج تغییرات رفتاری مشخص را بروز داد، بااینوجود که او قبل از آسیب فردی مسئولیتپذیر و صادق بود اما رفتارهای بعد از صدمه او ازلحاظ اجتماعی مناسب نبود. گیج فردی خشن، مسئولیتناپذیر و بیتفاوت نسبت به معیارهای اجتماعی شده بود. همچنین او نمیتوانست که پاسخهای هیجانی خود را کنترل کند و در مهارت رفتاری دچار نقص و اختلال شده بود. مطالعات بر روی این مورد بسیار بااهمیت به نظریههایی در مورد محدودیتهای قطببندی کارکردی باعث شد که یکپارچگی قشرهای پیشانی برای اجرای مجموعهای از مهارتهای سطوح بالای مغز را در برمیگرفت و بعدا به مفهوم بندی نظام کارکردهای اجرایی(EF) سبب شد.
مدل CEO مغزی یا رهبر ارکستر (مک کلوسکی[۳])
پس از دیدگاههایی از توانایی های کنترل منحصر به فرد، این مدل نیز نوآوری شد و این نام « CEO مغزی» یا «رهبر ارکستر» را به خود اختصاص داد. بهطوریکه کارکردهای اجرایی نقش رهبر ارکستر را ایفا میکند و هرکدام از مولفهها بهعنوان مسئول نواختن یک ساز هستند.
کارکردهای اجرایی دربرگیرنده مؤلفههایی است که این مؤلفهها در جهت رفتار خود فرمان و حل مساله با یکدیگر همکاری میکنند تا از این رهگذر بتوانند رفتار هدفمند ایجاد کنند. از بین مؤلفههای کارکردهای اجرایی، مؤلفههایی که در تحقیقات مختلف بیشترین ارتباط را با پیشرفت تحصیلی نشان دادهاند، در اینجا به اختصار شرح داده میشود.
توجه
توجه به آماده بودن ذهن نسبت به محرک خاص و متأثر نشدن به وسیله محرکهای نامربوط اطلاق میشود که میبایست حداقل برای مدتی از زمان حفظ شود. برجستهترین ویژگی توجه، توانایی انتخاب یک محرک یا جنبههای خاصی از محرکهای موجود از میان طیف گستردهای از اطلاعات و محرکهای پیرامون است پس از انتخاب، محرک دارای اولویت پردازش میشود و بهطور همزمان از ورود محرکهای دیگر به میدان هوشیاری ممانعت به عمل میآید. امروزه اهمیت کنش توجه در تمام جنبههای کارکردی زندگی روزانه به اثبات رسیده است میزان اطلاعاتی که ما میتوانیم در هر زمان و منابع ذهنی خود را بر آن متمرکز کنیم محدود است و توجه فرایندی است که موجب می شود میزان محدودی از اطلاعات را از میان حجم عظیمی از اطلاعاتی که از طریق حواس و سایر فرآیندهای شناختی حاصل میشود به صورت فعال گزینش و پردازش کنیم بنابراین پدیده روانشناختی توجه، این امکان را برای ما فراهم میکند که از منابع محدود ذهنی خود به صورت معقول استفاده کنیم ما میتوانیم با کاهش توجه به بسیاری از محرکهای بیرونی و درونی محرکهای مورد علاقه خود را مورد توجه قرار دهیم و احتمال اینکه بتوانیم به محرکهای مورد علاقه خویش به سرعت و دقت پاسخ دهیم را افزایش دهیم. توجه همچنین موجب همواری مسیر فرآیندهای حافظه میشود و بهاینترتیب با احتمال بیشتر اطلاعاتی را که به آن توجه کردیم در مقایسه با اطلاعاتی که نادیده گرفتیم به یاد میآوریم.
نارسایی توجه ازجمله اختلالات روانشناختی است که بیشترین توجه روانشناسان و روانپزشکان را به خود اختصاص داده است بین مشکلاتی همانند مشکلات تحصیلی، شکست در عرصه شغلی، هیجانطلبی و بسیاری از رفتارهای دیگر با کاستی و اختلال کارکرد توجه رابطه قابلملاحظهای مشاهده شده است. فرایند توجه در کودکان به تکامل سیستم عصبی حواس و هوش آنها بستگی دارد. وجود نارسایی توجه میتواند کودک را در زمینه یادگیری خواندن، نوشتن و فعالیتهای علمی با مشکل مواجه سازد.
بازداری
بازداری جنبهای دیگر از رفتار و افکار است که از کارکردهای اجرایی ناشی می شود. بازداری به توانایی سرکوب و خاموش کردن آگاهانه پاسخهای خودکار به منظور ارائه پاسخهای مناسب تر و هدفمند اشاره دارد. نقص در کنترل بازداری موجب عملکرد نادرست در تکالیف و افزایش احتمال پاسخهای نادرست میشود. تصور میشود که بازداری پاسخ ممکن است پیشنیازی برای سطوح بالاتر مهارتهای کارکرد اجرایی مثل خود تنظیمی، خود کنترلی و رفتار هدفمند باشد. بازداری پاسخ فعالیت حرکتی را به تأخیر میاندازد به این منظور که به فرد اجازه میدهد تا از فرایندهای اجرایی متعدد استفاده کند. اختلال در بازداری موجب بروز علائم کمتوجهی و عدم کنترل فعالیتها و افزایش برانگیختگی ها در فرد می شود پیامدهای ناشی از عملکرد صحیح بازداری شامل توقف رفتار در صورت لزوم، تأخیر در ارائه پاسخ و جلوگیری از تداخل دیگر پاسخها با پاسخ در حال ارائه است بدین لحاظ پژوهشگران معتقدند عملکرد مناسب دیگر کارکردهای اجرایی مبتنی بر کارکرد مناسب بازداری است معمولاً قشر حدقه ای_ پیشانی با توانایی بازداری پاسخ ارتباط دارد.در کودکان دارای اختلال خواندن، اختلال ریاضی و بیش فعال مولفه بازداری پاسخ دچار نقص است و از این اشخاص، فردی عجول به نمایش می گذارد.
حافظه
انسانها از مدتها قبل علاقهمند به بهبود حافظه بودهاند و دلایل خوبی نیز برای این کار داشتهاند. موفقیت آنطور که در تجارت، پزشکی، تحصیل و در مناسبات بین فردی تعریف می شود تا حد زیادی به توانایی یادآوری اطلاعات ویژه وابسته است حتی به نظر میرسد که اینگونه توانایی بیش از توانایی ما، در تفکر خلاق اهمیت داشته باشد. حافظه پدیدهای است که تجارب قبلی خود را در آن نگهداری و اطلاعات را برای استفاده در زمان حال از آن استخراج می کنیم. حافظه فرایندی است که مرتبط با ذخیرهسازی، نگهداری و بازیابی اطلاعات و تجارب گذشته است. چندین مدل عمده متفاوت برای حافظه ارائه شده است شاید امروز الگوی حافظه کاری از همه بیشتر مورد استفاده و پذیرش قرار گرفته باشد روانشناسانی که از این الگو استفاده می کنند از چشماندازهای متفاوتی به حافظه کوتاهمدت و بلندمدت مینگرند. حافظه کاری بهعنوان یک توانایی به خاطر سپاری موقت پردازش و دستکاری اطلاعات در طول انجام فعالیتهای ساده و پیچیده تعریف شده است. حافظه کاری نقش اساسی را در فعالیتهای روزانه نظیر تمرکز بر تکالیف، حل مسئله، تعامل با دیگران در کار و عملکرد تحصیلی ایفا میکند. در سالهای اخیر توجه زیادی به پیدا کردن راههایی برای کمک به دانشآموزانی که مشکلات حافظه کاری دارند شدهاست که از این شیوه آموزشهای مبتنی بر رایانه است و آموزشهای حافظه کاری مکرراً نشاندهنده بهبود این توانایی در ارزیابی های مختلف بوده است و نتایج امیدوارکنندهای داشته است گزارشهای زیادی از بهبود عملکرد تحصیلی بهدنبال آموزشهای حافظه کاری نیز وجود دارد. امروز صدها کارشناس در حیطههای پزشکی و روانشناسی به آموزشهای حافظه کاری اعتقاد پیدا کردهاند و به تبع آن در سالهای اخیر تعداد برنامههای آموزشی حافظه کاری افزایش یافته است پژوهشها نشان داده که آموزش منظم می تواند حافظه کاری را بهبود بخشد و فعالیت مغز در کرتکس پیش پیشانی را افزایش دهد.
سازماندهی
کارکرد اجرایی سازماندهی شامل توانایی ایجاد یکپارچگی در بخشهای مختلف یک تکلیف و همچنین برقراری نظم در فضاهای شخصی و درحقیقت به نحوه سازماندهی و نظمبخشی کودک دلالت دارد. سازماندهی شامل استفاده از رویهها بهمنظور طبقهبندی، مرتب کردن یا هرگونه نظم دهی به ادراکات، احساسات، افکار یا اعمال به منظور افزایش یا بهبود یادگیری یا عملکرد است. قشر پیشانی در کنترل چگونگی سازماندهی و توالی اطلاعات نقش دارد. بدینترتیب که با حذف اطلاعات غیرضروری از حافظه کاری از پاسخ به آنها خودداری میکند و برعکس اطلاعات لازم را به شیوهای سازمانیافته بازیابی کرده و توالی آنها را مشخص می کند. برنامهریزی یا بهعبارتدیگر توانایی دستیابی به یک هدف از طریق مراحل واسطهای دیگر یکی از مؤلفههای ضروری فرایندهای شناختی سطح بالا مثل حل مسئله است. بدین ترتیب شاید توانایی برنامهریزی در رأس کارکردهای اجرایی قرار گرفته باشد برنامهریزی بخش مهمی از رفتار هدفمند است و دربردارنده تنظیم اعمال برای پیشرفت و مواجهه سازمانیافته راهبردی و اثربخش با تکالیف است هنگام مواجهه کودک با یک موقعیت جدید، توانایی برنامهریزی رفتار او را هدایت و ارزیابی میکند. مشکل بتوان برنامهریزی را محدود به مجموعه خاصی از مناطق مغز نمود، برنامهریزی بهعنوان یک طبقه بزرگ شامل پاسخها و فرایندهای زیادی میشود که محدود به تصمیمگیری و قضاوت و ارزشیابی رفتارهای خود و دیگران نیست برنامهریزی شامل پیشبینی وقایع در آینده بسیار نزدیک مثل پیشبینی پیامدهای اعمال خود است و شامل استفاده از تواناییهای لازم به منظور تشخیص یک سری از ادراکات، احساسات، افکار و یا رفتارها و پیامدهای احتمالی آنها در آینده نزدیک است برنامهریزی و سازماندهی یکی از فعالیتهای عالی شناختی و مهمترین کارکردهای اجرایی کورتکس پیش پیشانی هستند. نتایج پژوهشها نشان داده که دانشآموزان با اختلال ریاضی در سازماندهی و برنامهریزی ضعیف هستند. پژوهشهای دیگر نیز حاکی از مشکلات کودکان بیشفعال در زمینه برنامهریزی و سازماندهی است.
توانبخشی رایانه محور باعث بهبود کارکرد اجرایی می گردد
روش توانبخشی شناختی رایانه محور عملکردهایی مانند حافظه، توجه، حل مسئله، بازداری پاسخ و … را به چالش می کشند و باعث تقویت عملکردهای شناختی شده و این تاثیرات در طول زمان پایدار می ماند. بهبود عملکردهای شناختی نیز به نوبه خود باعث بهبود عملکردهای روزانه می شود. می توان گفت، توانبخشی شناختی رایانه محور بر طبق اصل شکل پذیری و خودترمیمی مغزی، با برانگیختگی پیاپی مناطق کمتر فعال در مغز تغییرات سیناپسی پایداری در آنها ایجاد می کند. فرضیه شکل پذیری مغز انسان بیان می کند اگر مناطق کمتر فعال درگیر به طور مناسب و مکرر تحریک شوند، چنین تغییراتی نمی توانند موقتی باشند؛ بلکه به دلیل تغییراتی که فرض می شود در ساختار نورونها ایجاد کرده اند، پایدار خواهند ماند. مداخله از طریق نرمافزارهای شناختی باعث ارتقا عملکرد شبکههای عصبی مغزی شده که باعث بهبود عملکرد کارکرد اجرایی میشود.
[۱] Executive Function
[۲] Frontal lobes
[۳] McCloskey